گور بر لبه گور

گزارشی از وضعیت گورخر ایرانی و زیستگاه هایش

پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران (iew): به نقل از روزنامه اعتماد، سون هدین، کویرنورد شهیر سوئدی که در زمان قاجار از ایران بازدید کرده و کتاب «کویرهای ایران» وی یکی از ارزشمند ترین منابع درباره کویرهای ایران است، علاقه وافری به گورخر داشته است. وی در تمام طول سفر دور و درازش در کویر های ایران که آن روزگار اکثرش زیستگاه گور بوده است، با علاقه دنبال گورخر می گشته است و برای به دست آوردن پوست گور، رقم وسوسه انگیز ۱۰ تومان آن روز را، هر جا به میر شکار محلی ای می رسیده پیشنهاد می داده است. اما در تمام طول سفر موفق به شکار هیچ گوری نمی شود. شکار گور کار هر کسی نبود. گورها حیوانات مقاوم و محتاطی بودند که با کوچک ترین احساس خطری می توانستند کیلومتر ها بدون احساس خستگی فرار کنند. البته سون هدین هیچ اطلاعی نداشت که با باز شدن پای جیپ و موتوسیکلت به دشت های ایران، طومار گورخر در هم می پیچد و قدرت افسانه یی گورها در دویدن و احتیاط شان در کارزار با جیپ و موتوسیکلت که هرگز خسته نمی شوند، یارای مقابله ندارد. در دهه ۱۳۴۰ یعنی ۲۰ سال پس از ورود جیپ به ایران، گورخر از تمام زیستگاه هایش جز چهار نقطه یعنی دشت قطرویه نیریز فارس، کویر بیارجمند، دشت های مرزی سرخس و دشت کویر مرکزی کاملاحذف شد. در دهه ۱۳۶۰ هم دو نقطه دیگر یعنی سرخس و دشت کویر از فهرست زیستگاه های گور خط خوردند و اکنون کویر بیارجمند و دشت قطرویه آخرین سنگر گور در کشورمان هستند.

 

گورخر ایران از جمله گونه هایی است که حضور پررنگی در ادبیات ایران دارد و شاید بعد از آهو، از هیچ گونه یی به اندازه گور در ادبیات ما یاد نشده باشد. گورخر ایران که اینگونه با آداب و سنن و فرهنگ ایرانیان در هم تنیده شده است، البته این روزها چندان حال خوشی ندارد. گورخر ایران، برخلاف همتای آفریقایی اش، راه راه نیست و بزرگ ترین تفاوتش با همتای آفریقایی اش همین نکته است. گور ایران با رنگ نخودی یکدست با نوار تیره که از یال تا دم امتداد دارد شناخته می شود. گونه هایی از همین خانواده در حال حاضر در تبت و ترکمنستان زیست می کنند و در بقیه کشورهای آسیا مانند افغانستان، پاکستان و هندوستان نسل آن کاملااز بین رفته است. گورخر حیوانی است که زمانی در اکثر دشت های ایران می شد اثری از آن را یافت. گورها معمولادر دسته های بزرگ جمع می شوند و به کوچک ترین عامل محیطی واکنش شدید نشان می دهند. معمولادر دشت هایی با پوشش قیچ یا درمنه در مناطق استپی زندگی می کنند ولی تپه ماهورها هم قسمتی از زیستگاه شان است. گور ها توانایی عجیبی در دویدن دارند و می توانند مدت ها با سرعت ۵۰ تا ۷۰ کیلومتر بدون احساس خستگی بدوند و حس بویایی و بینایی قوی نیز دارند. وزن گور تا ۲۵۰ کیلوگرم هم می رسد. قلمروی گسترده یی دارند و ممکن است فاصله محل چرا تا آب خوردنشان به ۱۰ کیلومتر هم برسد. گورها در هر بار زایمان یک کره به دنیا می آورند و معمولاهر گور ماده یک سال در میان زایمان می کند و مدت بارداری آنها نسبت به دیگر گونه های حیات وحش بسیار طولانی است (۱۲ ماه). این مسائل نکات مهمی در حفاظت از گورخر هاست. در صورت آسیب به جمعیت گورها در هر منطقه، گور حتی در صورت حفاظت مناسب، بسیار کندتر از دیگر گونه های سمداران که اغلب دو قلوزا هستند و هر سال بچه به دنیا می آورند، می تواند جمعیت از دست رفته را احیا کند و اگر شرایط خشکسالی و شکارغیرمجاز را هم به این عامل اضافه کنیم شانس بقای گورها، هنگامی که تعدادشان از حد معینی کاهش پیدا می کند، بسیار کاهش پیدا می کند. در گذشته گور در مناطق مختلف کشور زیست می کرده است، از جمله مناطقی که حضور گور در آنها گزارش شده است دشت های اطراف کلاه قاضی و گاوخونی اصفهان، دشت های اطراف خور و بیابانک و نایین و اردستان، ایزدخواست، سیرجان، سبزوار، کویر ابرکوه در یزد، بهاباد یزد، طبس، خبر و روچون کرمان، قزوین، دامغان، مناطق مرزی سرخس، نیریز فارس، بیارجمند شاهرود و دشت کویرمرکزی است.

 

در سال های ۱۳۲۰ و بعد از آن با ورود خودرو و جیپ به کشور، تقریبا تمام نقاط صعب العبور ایران تحت تاخت و تاز شکارچیان قرار گرفت. گور تا این سال ها گونه یی دور از دسترس برای شکارچیان محسوب می شد که در مناطق دورافتاده و صعب العبور زیست می کرد و دسترسی به آن کار هر کسی نبود. اما با حضور خودرو و بویژه جیپ در شکارگاه های ایران، گور به چند دلیل آماج شکارچیان قرار گرفت، گور حیوان درشت جثه یی بود و با وجود همرنگی با طبیعت، بسیار به چشم می آمد، برای مثال در مقابل جثه ۳۰ کیلوگرمی یک آهو، جثه ۲۰۰ کیلوگرمی گور در بیابان بیشتر به چشم می آمد، شایعه موثر بودن روغن مغز استخوان گور در درمان درد مفاصل، به شکار این حیوان دامن می زد و نهایتا هنگامی که سازمان شکاربانی و نظارت بر صید در سال های ۱۳۴۰ کار خود را آغاز کرد، گور تقریبا جز چهار منطقه سرخس، دشت کویر، بیارجمند و نیریز فارس به طور کامل نابود شد یا به حدی کاهش یافته بود که با توجه به ویژگی های زیستی گور دیگر امکان ترمیم جمعیتش وجود نداشت. در این سال ها مناطق زیر به ترتیب به عنوان زیستگاه های گور شناخته شدند که هنوز جمعیت مناسبی از گور در آنها زیست می کرد، بهترین زیستگاه گور، کویر بیارجمند بود که تحت عنوان پناهگاه حیات وحش خارتوران تحت حفاظت قرار گرفت با وسعت حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار، زیستگاه بعدی دشت قطرویه نیریز فارس بود که با وسعت حدود ۴۰۰ هزار هکتار و تحت عنوان پناهگاه حیات وحش بهرام گور تحت حفاظت قرار گرفت و بالاخره دشت کویر مرکزی که تحت عنوان پارک ملی کویر با وسعت حدود ۷۰۰ هزار هکتار تحت حفاظت قرار گرفت. علاوه بر این سه منطقه، هر سال تعدادی گور از منطقه بادخیز ترکمنستان وارد مناطق مرزی سرخس می شدند و دوباره به خاک ترکمنستان شوروی سابق مهاجرت می کردند. در سال های پایانی دهه ۱۳۵۰ تخمین زده می شد که در خارتوران حدود ۲۶۰۰ راس گورخر، در بهرام گور هزار راس گورخر و در پارک ملی کویر حدود ۸۰۰ راس گورخر زیست می کردند. علاوه بر این جمعیت گورخر مهاجر از ترکمنستان شوروی به سرخس بین ۴۰۰ تا ۶۰۰ راس تخمین زده می شد (مجله شکار و طبیعت شماره ۶۶، اکبر همدانیان) . همچنین برای معرفی گور به خوش ییلاق در شاهرود، ۱۱ راس گوردر دهه ۱۳۵۰ به این منطقه انتقال یافت که این پروژه موفقیت آمیز نبود و همه گورها از بین رفتند. در سال های ابتدایی دهه ۱۳۶۰، کابوس سال های جنگ جهانی دوم یعنی ورود جیپ به ایران برای گور در تمام زیستگاه هایش تکرار شد. این بار در کنار جیپ، موتوسیکلت های پرقدرت بیابانی بطور گسترده وارد کشور و برای نخستین بار وارد آداب و رسوم شکار ایران شدند. شکارچی ایرانی که از پشتوانه فرهنگی غنی برخوردار بود، سنگ نگاره ها و کتیبه ها و اشعار طولانی در وصف شکارهایش وجود داشت و جوانمردی اصل لاینفک آداب و سنن شکارچی ایرانی به شمار می آمد، به یک باره تبدیل به شکارچی غیرمجازی شد، که در فصل بهار و تابستان با موتوسیکلت به تعقیب گور و جبیر و آهو می پرداخت، بدون توجه به نر و ماده و باردار بودن حیوان و تا سرحد مرگ حیوان را می دواند. سهمگین ترین ضربه به جمعیت گور ایران وارد شد و نتایج ورود موتوسیکلت به زیستگاه های گور باورنکردنی بود.

حتی بعد از گذشت سال ها هنوز باور کردنی نیست که جمعیت ۸۰۰ راسی گور پارک ملی کویر فقط در طول ۵ سال به طور کامل نابود شد! آخرین گورهای پارک ملی کویر یک گله ۱۷ راسی در چاه قرقره در شرق پارک بودند که در سال ۱۳۶۳ دیده شدند و هرگز گزارشی از این منطقه در سال های بعد به دست نیامد. البته شکی نیست که احتمالاتعدادی از گورها به علت حساسیت اینگونه به امنیت زیستگاه، پس از حضور گسترده شکارچیان غیرمجاز پارک را ترک کرده و در زیستگاه های حاشیه یی پارک ملی کویر توسط شکارچیان غیرمجاز شکار شده اند. جمعیت منطقه خارتوران هم در اثر شکار بی رویه بویژه توسط موتوسیکلت و همچنین ورود گسترده دام اهلی و شتر به ۴۰۰- ۳۰۰ راس در دهه هفتاد و هشتاد سقوط کرد و در اثر فشار دام غیرمجاز در سال های انتهایی دهه ۱۳۸۰ جمعیت گور از آنهم پایین تر آمد و در حال حاضر بهترین زیستگاه گور کشور حدود ۱۳۰ راس گور را در خود جای داده است. حدود ۲۵۰ هزار راس دام اهلی و حدود یکهزار نفر شتر در محدوده پارک و پناهگاه حیات وحش خارتوران وجود دارند و با وجود تاکید قانون بر عدم حضور دام در محدوده پارک های ملی سراسر کشور، هنوز شتر و تعدادی دام اهلی حتی در محدوه پارک ملی توران وجود دارند و با وجود عزم سازمان محیط زیست برای خروج دام از منطقه، به علت ماهیت رها بودن شترها در منطقه و عدم حضور ساربان، هنوز این کار عملی نشده است. همچنین هنوز حدود ۱۰ آغل دام اهلی داخل محدوده پارک ملی وجود دارد والبته باید توجه کرد که گورها خارج از پارک هم حضور دارند و گور در خارج محدوده پارک و در محدوده پناهگاه حیات وحش در مقیاس بزرگ تری با معضل چرای دام و شکار غیرمجاز دست و پنجه نرم می کنند. بزرگ ترین مشکل ادامه حیات گورها در توران تامین بودجه خریداری پروانه چرای دامداران در این منطقه و همچنین کمبود محیط بان برای حفاظت از چنین منطقه گسترده یی است. در حال حاضر وسعت یک میلیون و ۵۰۰ هزار هکتاری منطقه توران با حدود ۲۰ محیط بان حفاظت می شود، که در نتیجه تقریبا برای هر ۵۰ هزار هکتار یک محیط بان تخصیص یافته است! یعنی منطقه یی به وسعت ۵ برابر پارک ملی خجیر تهران را تنها یک محیط بان حفاظت می کند. آیا چنین چیزی پذیرفتنی است؟ آیا ادامه روند فعلی، جز نابودی باقیمانده گورهای منطقه نتیجه دیگری هم در بر خواهد داشت؟ منطقه بهرام گور نیز با شکار غیرمجاز و ورود دام دست به گریبان شد و جمعیت گور در این منطقه به ۱۰۰- ۹۰ راس در دهه هفتاد رسید. اما پس از آن یکی از نادرترین اتفاقات در زیستگاه های گور اتفاق افتاد و با تلاش محیط بانان پناهگاه حیات وحش بهرام گور و حفاظت شدید و تامین امنیت، جمعیت گور در منطقه بهرام گور خوشبختانه شروع به افزایش کرد و اکنون به حدود ۳۳۰ راس رسیده است که واقعا جای خوشحالی و تبریک به مسوولان پناهگاه حیات وحش بهرام گور با توجه به سختی های حفاظت از گور را دارد. از گورهای مهاجر سرخس هم دیگر خبری نیست و با فرو افتادن پرده های آهنین شوروی سابق، دیگر آن امنیت سابق در زیستگاه های شوروی سابق وجود ندارد، گرچه هنوز در منطقه بادخیز ترکمنستان تعداد زیادی گور زندگی می کند.

 

پروژه های در دست اجرای تکثیرگور در مناطق محصور توسط سازمان محیط زیست

در سال های میانی دهه ۷۰ و با به صدا در آمدن زنگ خطر برای ادامه زیست گور در کشور، مسوولان به فکر انتقال گورها به زیستگاه های دیگر گور و احیای زیستگاه های سابق گور از طریق تکثیر در مناطق محصور توسط فنس کشی افتادند. به این منظور با توجه به اینکه آن زمان هنوز حدود ۴۰۰ گور در توران زیست می کردند، این منطقه برای زندگی گیری گور انتخاب شد و در سال ۱۳۷۶، ۴ راس گور به مرکز تکثیرگورخر با وسعت ۱۳۳ هکتار واقع در گوراب مهریز یزد (در منطقه حفاظت شده کالمند) توسط اکبرهمدانیان، مسوول وقت پروژه انتقال یافت. البته جمع گورها ۶ راس بود که ۲ راس در راه تلف شدند.. با گذشت ۱۴ سال از تاسیس مرکز تکثیر گوراب در یزد، اکنون جمعیت گور در این مرکز به ۵۰ راس رسیده است. در سال ۱۳۷۸، منطقه تنگ حنا در همان منطقه کالمند با توجه به موقعیت محصور بین دو کوه برای انتقال گور آماده شد و مساحتی حدود ۶۰۰ هکتار به وسیله فنس و کوهستان محصور شد و ۱۲ راس گور از سایت تکثیر گوراب کالمند به این منطقه انتقال پیدا کرد. علاوه بر این مرکز اصلی، مراکز زیر ساخته یا در دست ساخت برای تکثیر گورخر هستند: در منطقه بردسکن در استان خراسان رضوی، مرکز تکثیر گور به مساحت ۷ هکتار ساخته شده است و در سال ۱۳۸۹، ۴ راس گور از مرکز تکثیر مهریز به این منطقه انتقال یافته است تا در منطقه حفاظت شده درونه در این شهرستان، زیستگاه گور احیا شود. همچنین در سال ۱۳۸۷، ۶ راس از گورهای مرکز تکثیر گوراب مهریز به مرکز تکثیری که برای احیای نسل گور در پارک ملی خبر کرمان به وجود آمده است، انتقال پیدا کردند. این گورها در حال حاضر تعدادشان به ۸ راس رسیده است. در سال ۱۳۸۹ مرکز تکثیر گورخر با مساحت ۱۶۰ هکتار در منطقه ابرکوه یزد ساخته شد و ۴ راس از گورهای مرکز تکثیر مهریز به این منطقه انتقال پیدا کردند تا به احیای جمعیت گور در ابرکوه بینجامد. در سال ۱۳۸۹ سایت علمی تحقیقاتی توران در منطقه توران با وسعت ۶۷۰ هکتار افتتاح شد و قرار است ۵ راس گور در مرحله اول و در مجموع ۱۰ راس گور از سایت گوراب مهریز به این منطقه انتقال پیدا کنند. از این میزان تا به حال ۳ راس انتقال پیدا کرده است. همچنین اداره محیط زیست فارس از تاسیس مرکز تکثیر گور در منطقه بوانات فارس برای احیای جمعیت گور در این منطقه خبر داده است ولی مشخص نکرده که گورهای این مرکز از محل مرکز تکثیر مهریز تامین خواهد شد یا منطقه بهرام گور.

اداره محیط زیست خراسان جنوبی هم از تاسیس مرکز تکثیر گور در منطقه حفاظت شده مظفری در این استان خبر داده است. این مرکز برای احیای گور در زیستگاه های سابق گور در خراسان جنوبی در حال ساخت است. در این مورد هم مشخص نشده که منبع تامین گور برای این مرکز از کجاست. جالب اینکه در میان این همه مراکز تکثیر گور در سراسر کشور نامی از یکی از بهترین زیستگاه های گور که اتفاقا خیلی دیرتر از همه این مناطق گورخر را از دست داده یعنی پارک ملی کویر، در میان نیست. با وجود اینکه فی نفسه تاسیس مراکز تکثیر گور برای بازگرداندن گور به زیستگاه های سابقش کاری در راستای مبارزه با انقراض گور در کشور است و در صورت موفقیت می تواند باعث به وجود آمدن زیستگاه های متنوع برای گور باشد و در نتیجه امکان بقای گور در کشور را افزایش دهد، ولی در شرایط فعلی، اصل بر حفاظت از زیستگاه های فعلی گور و حفظ گور در شرایط طبیعی است. در حالی که آینده حضور گور در توران با تردید های جدی به واسطه حضور بی رویه دام و شکار غیرمجاز روبروست و در صورتی که فورا برای بالابردن ضریب امنیتی توران اقدام نشود، احتمالادر دهه آینده گور تنها در یک زیستگاه طبیعی یعنی بهرام گور باقی خواهد ماند. در صورتی که امکانات بسیاری از مناطقی که برنامه بازگرداندن گور به آنها در دست اجراست بسیار محدود است. هنوز امکان تامین امنیت این زیستگاه ها وجود ندارد، وسعت کافی ندارند و مراکز انسانی در بسیاری از این زیستگاه ها گسترده است. نکته دیگر این است که هنوز به حال فقر ژنتیکی گورهای این مراکز که همه از مرکز گوراب بوده و درنتیجه تنوع ژنتیکی کمی دارند فکری نشده است. هزینه چنین مراکزی هم با توجه به لزوم فنس کشی و علوفه دهی دستی و تامین امنیت دایم و تامین آب بسیار بالاست. بنابراین گزینه اول سازمان محیط زیست کشور باید حفاظت گور در زیستگاه اصلی اش باشد یعنی خارتوران و بهرام گور، نه تکثیر در محوطه های فنس کشی شده. چرا که اگر زیستگاه از دست برود حتی اگر گونه باقی مانده باشد، امکان زیستش بسیار اندک است، ولی اگر زیستگاه حفظ شود مطمئنا گونه هم همراه زیستگاه حفظ می شود. در حال حاضر منطقه بهرام گور و توران دو منطقه با وسعت مناسب و یکپارچه و با امکان برقراری امنیت هستند و باید تمام هم و غم مردم و مسوولان حفظ این دو منطقه باشد و تخصیص امکانات با اولویت دادن به این دو منطقه باشد و در مرحله بعد زیستگاه های جدید برای تخصیص بودجه و امکانات مد نظر قرار گیرند. در صورتی که اصرار به راه اندازی مرکز تکثیر هم باشد، بهتر است به یکی دو مرکز مهم و اصلی بسنده شود و بودجه تاسیس مراکز تکثیر جدید صرف حفاظت از زیستگاه های اصلی و طبیعی فعلی گور شود. تجربه بالارفتن جمعیت گور در منطقه بهرام گور در استان فارس نشان دهنده این است که در صورت وجود عزم جدی برای حفاظت، حتی گونه حساسی مانند گورخر هم گرچه با سختی ولی در هر صورت به حفاظت مداوم و جدی جواب خواهد داد و جمعیت از دست رفته را ترمیم خواهد کرد.

+7
0
  

1 دیدگاه

  1. سعیده بلالی می‌گوید:

    مطالب بسیار کامل وجامع بود.ایکاش درصداوسیما تعدادبرنامه هایی که باعث اطلاع رسانی درمورد دام متحرک وحفظ زیستگاههای کشور است بیشتر میشد. به نظربنده برای مردم نزدیک به این مناطق فرهنگ سازی بیشتری لازم است.

    پر طرفدار Thumb up 12 Thumb down 0

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>