شکارچی، شکاربان شو

دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران: یادداشت سردبیر: هفته پیش بود، جلوی پاسگاه نشسته بودم، مرتضی تلفن زد گفت سریع بیا لب جاده شکارو زدن، با عجله خودمو رسوندم، دیدم میش ماده رو با چهارپاره زدن، حیوان آبکش شده بود. بره میش بالای سر مادرش وایساده بود، فرار نمیکرد، اگه مرتضی نرسیده بود بره میش رو هم میزدن.

گرفتیمشون دو تا جوون بودن هم سن و سال خودمون، اهل یکی از روستاهای منطقه، پارسال هم یکبار گیر افتاده بودن، هنوز تفنگ قبلیشون رو پس نداده بودیم.

می خواستم عکس بگیرم و خبر تهیه کنم، اصلا دستم به دوربین نمی رفت، چقدر خبر شکار و دستگیری بزارم!

من شکار زیاد دیدم ولی این یکی جیگرمو آتیش زد. سینه میش هنوز پر شیر بود. مامورهای قدیمی می گفتن کسی برای حیوون ماده تیر نمی ندازه!

هوا که تاریک شد همش تو فکر بره میش بودم، تو شب این کوه تنها چیکار میکرد؟ بدون مادر…

خیلی از دست اون دوتا شکارچی عصبانی بودم. شانس آوردن سعید از این منطقه منتقل شده بود والا لختشون میکرد با کابل می افتاد به جونشون، تا می خوردن کتکشون می زد. چه فایده؟

میخواستم با اون دو تا جوون حرف بزنم، می خوام با همه شکارچی ها حرف بزنم…

شکارچی، شکاربان شو، به خدا قسم که هزاران بار بیشتر از شکار کردن لذت خواهی برد.

شکارچی کوله ات را جمع کن، لباس استتار بپوش، پوتین هایت را به پا کن، بیا با هم بزنیم به کوه، آتش روشن کنیم، با هم چای ذغالی بنوشیم، گشت بزنیم و دوربین بکشیم.

شکارچی تو از شکار کردن غیر از خوردن کباب چه لذتی میبری که از شکاربانی نخواهی برد؟

شکارچی بیا ساعتها بنشینیم، کمین کنیم تا یک کل خوب ده یازده ساله را از نزدیک شکار کنیم، نه با تفنگ تو با دوربین من. باور کن گرفتن عکس خوب از یک کل زیبا از شکار اون هم سخت تر و هم لذت بخش تر است.

شکارچی به جای کله قوچ این عکس های زیبا را به دیوار خانه ات بکوب. زندگی را در این عرصه و در خانه ات جاری کن، نماد مرگ را از دیوار پایین بیاور. فرزند تو به این عکس و به آن کله بریده شده به هر دو نگاه می کند و از هر کدام درسی میگیرد، درس زندگی و درس خشونت.

شکارچی اگر تو شکاربان شوی بهتر من میتوانی از این عرصه حفاظت کنی. تو سالها شکارچی بودی، تمام زیر و بم ترفند های یک شکارچی را می شناسی، تو اهل این منطقه هستی، این منطقه متعلق به تو، اجداد تو و فرزندان توست، شکارچی تو اگر شکاربان شوی هیچ متخلفی جرات ورود به این عرصه را به خود نمی دهد چه رسد به شکار!

شکارچی تو اگر شکاربان نشوی سالهای آینده دیگر نه تو شکارچی هستی نه من شکاربان! چون شکاری باقی نماده که تو بزنی و من حفاظت کنم! راستی بهار سال بعد دیدن بره های تازه متولد شده لب آبشخورها چقدر لذت بخش است.

 

 

 

 

+34
0
  

4 دیدگاه

  1. شفایی می‌گوید:

    واقعا موندم چی بنویسم. حرف دل منو زد. کسی رو میشناسم پارسال توی کرمان یه میش آبستن رو زد و حتی بره توی شکمش رو دراورد خورد! عین یه کفتار. واله اینا آدم نیستند. همون آغا دوهفته بعد از داربست افتاد و پاهاش شکست و …..
    آغا جون فرهنگ نداریم و الی اگه شکاربانا ۲۰ برابر هم بشم بازم….

    پر طرفدار Thumb up 11 Thumb down 6

    • نیما می‌گوید:

      کاملا باهات هم عقیده هستم … با خوندن این مطلب خون تو رگم به جوش اومد … اینکه گفتی بچه رو از شکم در آورد و خورد دیگه دور از تصوره … به خدا حیوان هم اینطور نیست … هیچ موجودی وحشی تر از انسان نیست

      پر طرفدار Thumb up 10 Thumb down 5

  2. omid می‌گوید:

    eyval cheghad ghashng neveshte shode ein matn vaghan lezat bordam kashki ke ro shekarchi ha ham hamin tasir ro bezare

    پر طرفدار Thumb up 7 Thumb down 2

  3. وحید می‌گوید:

    رحمت به شیر پاک مادرت که این متن زیبا را نوشتی. این منطقه کجاست؟ میخواهم برای گردشگری به آنجا سفر کنم. ممنون.

    موافقم / مخالفم Thumb up 1 Thumb down 0

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>