گلایه طرفداران محیط زیست از چاپ آگهی کتابی در زمینه شکار در روزنامه همشهری

پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران: طرفداران محیط زیست کشور طی روزهای گذشته نسبت به چاپ یک آگهی که در صفحه نخست ویژه نامه استان گلستان روزنامه همشهری مورخ یکشنبه ۳۰ شهریورماه ۱۳۹۳ چاپ شده است و کتابی را در زمینه شکار و تیراندازی تبلیغ می کند، متعرض شدند. در این کتاب علاوه بر انتشار مطالبی در مورد شکار، تصاویری از نگارنده کتاب پس از انجام شکار در کنار لاشه گونه های جانوری ارزشمندی همچون پلنگ ایرانی و قرقاول خزری نیز به چاپ رسیده است.

به نقل از زیست بوم، داستان از انتشار آگهی فروش یک کتاب در صفحه نخست ویژه نامه همشهری گلستان آغاز شد. کتاب «طبیعت گردی، شکار و تیراندازی» که در این آگهی عنوان شده «هدیه ای نفیس برای علاقمندان طبیعت و شکار» است و به موضوعات دانستنی های مهم پزشکی برای مقابله با حوادث و عوامل طبیعی، جانورشناسی پستانداران و پرندگان حائز اهمیت در ایران، فنون رانندگی با ماشین های بیابانی در شرایط مختلف و رفع مشکلات فنی و اضطراری آنها و …. اشاره دارد اما بخش بزرگی از این کتاب البته به آلبوم شخصی نگارنده اختصاص یافته که عکس هایی با لاشه پلنگ، گراز، قرقاول و دیگر گونه های شکار شده در آن منتشر شده است.

«۲۲ سال پیش وقتی صفحه ای به نام محیط زیست را در روزنامه همشهری گشودیم. اطلاعات ما در خصوص این مقوله بسیار ناچیز بود. اما وقتی نخستین دغدغه ها به زبان ساده در همشهری انتشار یافت بسیاری از کارشناسان محیط زیست به کمک ما آمدند و فرهنگ سازی در حوزه محیط زیست که به طور روز افزون دچار چالش بود به یک ضرورت حیاتی تبدیل شد».

این حرف ها را اسماعیل عباسی روزنامه نگار پیشکسوت چندی پیش در گفتگویی با نیکی آزاد به زبان آورده بود. روزنامه ای که از آن به عنوان پیشرو در توجه به محیط زیست ایران یاد می شود حالا چند روزی است به اتهام بی توجهی به محیط زیست بین علاقمندان شماتت می شود.اهل فن می دانند که شکارچیان و شکار دوستان برای کاستن از بار انتقاد رفتار خود، همیشه عناوینی مثل «طبیعت گردی»، «طبیعت شناسی» و … را در کنار عنوان مجلات و کتاب های خود می آورند تا به نوعی از زهر شکار کم کنند. ترفندی که به نظر موفق هم آمده است و تکرار می شود اما انتظار نمی رفت روزنامه همشهری صفحه نخست خود (ولو ویژه نامه استانی) را به آگهی این کتاب و تصاویری از شکار اختصاص بدهد.

درک این موضوع که حیات روزنامه ها از گرفتن آگهی می گذرد دشوار نیست اما آیا هر آگهی را می توان منتشر کرد؟ آیا روزنامه ای که داعیه دار جریان سازی در عرصه محیط زیست نوشتاری است می تواند به بهانه جلب آگهی صفحه نخست خود را به کسانی بفروشد که شکار را ترویج می دهند؟

اصلاً چیزی برای شکار هم مانده است که اسلحه شناسی و رموز شکار با اسلحه و تیراندازی به حیوانات را آموزش دهیم!؟ وقتی این همه طبیعت ایران زیر فشار کُشنده تخریب های روز افزون است و شکار پلنگ و خرس و جوجه تیغی و روباه در آن خوراک هر روزه گوشی های همراه است و جنگل را برای یک جوجه کباب آتش می زنند و الاغ را با پُتک می کشند، تبلیغی از این دست کمک به طبیعت و محیط زیست است یا راه و چاه نشان دادن برای نابودی بیشتر آن؟!

جنگ و ستیز محیط بانان غیور با شکارچیان متخلفی که اسلحه به دست به مارمولک و سنجاب هم رحم نمی کنند تیتر هر روز رسانه هاست، جنگی تمام عیار که اخبار زخمی شدن محیط بانان و آتش زدن پاسگاه محیط بانی با کوکتل مولوتف!! در آن از فرط تکرار نخ نما شده است.

در چنین عرصه ای چه جای تبلیغ و ترویج کتاب و مجله شکار است؟ دستکم از روزنامه ای پرتیراژ و محترم که سال هاست به محیط زیست توجه ویژه نشان می دهد انتظار می رود هیزمی بر این آتش نگذارد و خون به جگر علاقمندان محیط زیست نکند.

باور اینکه مجموعه عریض و طویل همشهری چنان گرفتار عدد و رقم هایی از این دست شده باشد که روزنامه پرتیراژش به تبلیغ شکار بپردازد آسان نیست و انتظار می رود نظارتی درست و دقیق بر عملکرد آن بخصوص در شهرستان ها صورت گیرد و پاسخی شایسته به افکار عمومی در این خصوص داده شود.

+1044
-1820
  

114 دیدگاه

  1. بلوط می‌گوید:

    وقیحند آدمهایی که جان یک موجود زنده را می گیرند و شادمانه در کنارش عکس یادگاری…
    خیلی خیلی باعث تاسف و حیرت است که نشریات ما برای این آدمها تبلیغ می کنند برای کسانی که تفریحشون محروم کردن موجودات از حق حیات است…
    آنهایی که برای (تفریح) حیوانات را سلاخی می کنند اگر به (تنگنا) برسند چه ها خواهند کرد…
    انقدر تنگ نظرند که قادر نیستند زییایی را در پرواز پرندگان ببینند و با شلیک پر پروازش را می شکنند
    انقدر بخیلند که قادر نیستند چریدن آرام گله های قوچ و میش را تماشا کنند و با شلیک، گله های را رمیده و از هم می پاشند و جانداری زیبا را به لاشه ای گوشت برای پرکردن شکمهای سیری ناپذیرشان بدل می کنند…
    در شلیک ناغافل به پلنگ و خرس حقارتشان را ارضا می کنند و احساس کاذب قدرت و غرور…
    غرور و قدرت برازنده محیطبانی ست که از تماشا و امنیت خرسها و پلنگ ها و وحوش به وجد می آید و وحوش در سایه اش امنیت دارند…

    پر طرفدار Thumb up 93 Thumb down 41

    • Azimi می‌گوید:

      اجازه بدهید بنده به نوبه ی خودم یک جمع بندی را ارائه کنم.

      پیش از هر چیز در جواب جناب بالابان و دیگر دوستان شکارچی که مسئله حیوانات اهلی و کشتار حیات وحش را یکی می دانند، باید عرض کنم که اندکی صبر کنند به وقتش پاسخ مفصل و قانع کننده ای ارائه خواهیم کرد، فعلاً اینجا بحث بر سر مسئله ی دیگری است.

      همه می دانیم که در کشور شیب ملایمی وجود دارد به سمت مخالفت با شکار که می توان گفت اخیراً این شیب کمی تندتر نیز شده است.

      شکارچیان بدانند که امروز مانند گذشته نیست و این قافله باز نمی ایستد.

      خوشبختانه تا به این لحظه رسانه ملی، پایگاه های خبری از جمله همین پایگاه دیده بان و صدها وبلاگ و سایت در رابطه با این مسئله عملکرد نسبتاً خوبی داشته اند و نتیجه اینکه روز به روز به تعداد مخالفان شکار افزوده می شود و طبیعی است که اذهان عمومی نسبت به آگهی هایی از این دست، عکس العمل نشان دهد.

      پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران، یک رسانه است و بنده فکر نمی کنم اقدامی خلاف قانون انجام داده باشد (در پاسخ به دوستانی که این پایگاه خبری را متهم به جهت گیری به یک سمت می کنند).
      دوستان شکارچی، می دانم دوست دارید به مانند گذشته به راحتی در کوه و بیابان بگردید و شکار کنید و خاطرات شکار تعریف کنید، اما زمان در حال گذر است و اکنون سال ۶۳ نیست (جناب ابراهیمی اشاره ی لطیفی به این مسئله داشتند که قابل تأمل است و گفتنی ها در این مورد بسیار است…)

      دوستان شکارچی آیا تا به حال موردی بوده است که بگویند فلان شکارچی به این خاطر که چندین سال شکار نکرده است، به دیار باقی شتافته است؟ پس چرا برای مدت چندین سال به طور کلی شکار را کنار نمی گذارید و دیگر دوستانتان را نیز به این کار دعوت نمی کنید؟ تنها آن زمان است که می توانید ادعا کنید که واقعاً برای حفاظت از حیات وحش آستین بالا زده اید.

      می دانم با گفتن این حرف اکنون خیل شکارچیان یورش آورده و می گویند: چرا گزاف می گویی، زیرا پر سیمرغ در آتش افکنده ام…

      پر طرفدار Thumb up 32 Thumb down 20

  2. اهورا می‌گوید:

    افسوس که حیات وحش و طبیعت ایران مورد بی مهری فراوان جای گرفته….

    پر طرفدار Thumb up 62 Thumb down 15

  3. رضا مجذوبی می‌گوید:

    سلام
    چون عیبش گفتی، هنرش نیز بگو

    اولا کتمان حقیقتی که هست (شکار و علاقمندان آن و فرار از رفع نقصهای مدیریتی اداره محیط طبیعی و….) نتیجه اش میشود مانند افتضاح ببار آمده در زمینه خشکسالی و فنا شدن سفره های زیر زمینی و….بدلیل کتمان سالیان دراز سوء مدیریت مصرف آب در کشور توسط متولیان مربوطه

    دوما من کتاب را خریدم اولا تمام شکارها با پروانه و مجاز بوده اند و دیگر اینکه اکثرا مربوط به قبل از انقلاب یا اوایل انقلاب هستند زمانی که تفکر”شکاربانی” در سازمان پررنگتر بود از از “حفاظت محیط زیست” پس حداقل نشانگر این است که بحث حیات وحش در زمان وجود شکارچیان علاقمند به “شکار تروفه و ورزشی” در کادر سازمان خیلی بهتر مدیریت میشده تا زمان حذف آنها از سازمان و جامعه مانند ۱۵-۲۰ سال اخیر

    سوم اینکه چرا سازمان یکبار در این ۳۵ سال برای امتحان هم که شده به نسل شکارچیان تروفه اجازه همکاری و فعالیت در زمینه زدن “شکارگاه ” و طرحهای تکثیر مصنوعی و…. را نداده؟
    من چند سال پیش دستورالعمل “شکارگاههای خصوصی” را خواندم… شرایطش بسیار یکطرفه، پروسه بسیار طولانی، بلحاظ مکانیابی فیزیکی بسیار بعید و….بقول دوستم در اداره محیط زیست “نه محترمانه” بود به علاقمندان ایجاد شکارگاه خصوصی….خلاصه با این طرز فکر و رفتار نه تنها دردی از حیات وحش کشور دوا نمیشه که هر روز داستان پیچیده تر و درگیریها بیشتر و گستره وحوش محدودتر میشه

    چهارم بعضی خبرهای سایت دارای متنی همچی بگی نگی مغرضانه هست و ظاهرا نگارنده بیشتر دنبال مچگیری یا تسویه حساب هست مانند خبر “واگذاری قرق حیدری به شکارچیان” و….

    پر طرفدار Thumb up 86 Thumb down 57

    • مرتضی1235 می‌گوید:

      نمیدونم چرا بعضی طبیعت دوستان انقدر احساساتی هستند و افراط می کنند؟
      تو کشور های دیگه مجله های کثیری با موضوع شکار پخش میشه ، کانال های بسیار فراوانی با موضوع شکار اونم تخصصی وجود داره و خدا میدونه چقدر مخاطب داره
      عکس های زیادی از شکار رهبران و سران ملت های مختلف در اینترنت موجوده کافیه یه سرچ کنید….هیچ مخالفی هم ندارند
      جالبه بدونید این کشور های که گفتم در شکار و حفظ گونه های جانوری حرف اول رو تو دنیا میزنن.
      حالا یه مجله یه کتاب معرفی کرده ببینید چه جنجالی به پا شده
      خیلی ببخشید اما این فرهنگ نا درست و عدم شناخت این افراد افراطی رو می رسونه
      واما بعد
      من هم با نکته چهارم که آقا رضا گفتن موافقم
      از شان یه سایت خبری به دوره که خبر رو به سمت و سوی بکشه
      ، خبر باید تعادل داشته باشه و کار تفکر و تفسیر رو به مخاطب بسپاره نه این که خبرگزاری نظر خودش رو هم لابلای مطلب جا بده ، خیلی ببخشید اما من فکر می کنم جانب امانت در این خبر رعایت نشده

      پر طرفدار Thumb up 63 Thumb down 49

      • چوپان می‌گوید:

        رواج یک موضوع در دنیا لزوما به معنای محبوب بودن یا باارزش بودن اون موضوع نیست…
        تجارت گسترده اعضای بدن هم در دنیا شیوع دارد، بسیاری از سران دنیا هم در آن مستقیم و غیرمستقیم دست دارند
        کار به جایی رسید که در کشورهایی مانند چین اعضای بدن محکومان به اعدام پس از اعدام به فروش می رسید در دنیا تورهایی برای پیوند اعضای بدن ایجاد شده، خوشبختانه در این مورد دولت ما زود اقدام کرد و وزارت بهداشت پیوند اعضا را برای اتباع بیگانه در ایران ممنوع کرد
        پس لطفا انقدر دنیا را به رخ ما نکشید
        دنیا فعلا به سختی در تلاش برای ساختن جهنم در همین جاست!

        پر طرفدار Thumb up 46 Thumb down 32

        • مرتضی1235 می‌گوید:

          جناب چوپان
          این دو موضوع کاملاََ متفاوت است و هیچ ربطی به هم مداره

          اولاََ شکار مجاز قانونی هست و به همین دلیل پخش کردن خاطرات و عکس های آن هم مشکلی ندارد اما قاچاق اعضای بدن غیر قانونی و یک جنایت هست حالا شما بگید مقایسه ای که شما کردید عاقلانه هست؟

          ثالثاََ ما در جهانی زندگی می کنیم که هر نقطه آن متفاوت هست ما نمیتونیم یکی یکی راه های که فکر می کنیم به درد محیط زیست می خوره رو امتحان کنیم حالا شما بگید میتونیم همه رو امتحان کنیم؟یا باید از تجربیات کشور های دیگه در این زمینه استفاده کنیم

          رابعاََ من چندین بار متنی رو که نوشته بودم خوندم و مفهومی که شما اشاره کردید در دو خط اول دیدگاهتون رو برداشت نکردم ولی من به دیدگاه شما احترام گذاشتم و براتون دلیل آوردم.امید وارم قانع شده باشید

          پر طرفدار Thumb up 33 Thumb down 20

          • AHOO می‌گوید:

            جناب۱۲۳۴
            برده داری هم زمانی قانونی و امری طبیعی بود اما اینکه قانونی بود میشود گفت پس کار پسندیده ای بوده؟؟؟؟

            پر طرفدار Thumb up 38 Thumb down 25

        • بهرام می‌گوید:

          چوپان عزیز دوستان از شکار مجاز با پروانه صحبت کردند . اگرنه هرجای دنیا بی قانونی وجود داره شماکه خوب مقاسه میکنید چرا فقط نیمه خالی لیوان میبینید ؟ بنظر شما هیچ فرقی بین قانونو بی قانونی نیست ؟ یا شما با پیوند اعضا و نجات جان انسانها البته قانونی هم به همین اندازه مخالفین ؟ شما بدون توجه به نظر بقیه وبسیار خصمانه با این موضوع برخورد میکنید. دوست من وضعیت امروز حیات وحش ایران عزیز خیلی پیچیده تر ازین حرفاست که با یه اگهی خراب بشه
          تا حالا از خودتون نپرسیدین چرا ۹۰٪ عکسها و مطالب اینجا به شکارو شکارچی اختصاص پیدا کرده؟/ شاید به نظر شما تنها و تنها دلیل این وضعیت شکاره و هیچ علت دیگه ای نداره ؟ برادر / خواهر من یکم واقعگرا باشید تا این وضیت تغییر کند لطفآ …

          پر طرفدار Thumb up 28 Thumb down 14

      • پیمان مومنی می‌گوید:

        آقا مرتضی ۱۲۳۵
        تو کشور های پیشرفته اول اوضاع حیات وحش رو به ایده آل رسوندن و بعد مجله و بروشور تکثیر کردن ، نه مثل کشور ما !!!

        پر طرفدار Thumb up 26 Thumb down 17

        • دوست می‌گوید:

          بر عکسه کاملا..
          با چاپ بروشور و مجله و.. بیشتر فرهنگ سازی میکنن.. شکار رو کاملا تخصصی میکنن و ..
          هرشکار اسلحه و خرج مخصوص خودش رو داره, نه مثل اینجا با چارپاره بره میش رو زخمی کنه و حیوون رو تلف کنه.

          با در دسترس بودن اینجور مطالب, مردم با اوضاع و قوانین کشورشون بیشتر آشنا میشن, فرهنگ مردم بالا میره و سطح سلیقه جامعه شکارچی نسبت به نوع شکار بالاتر میره که البته به کمتر شکار کردن و سالخورده تر و با کیفیت تر شکار کردن روی میارن. و هزار و یک نکته دیگه.. که دیده بان سانسور میکنه..

          پر طرفدار Thumb up 23 Thumb down 8

    • امیرعلی ( اون یکی ) می‌گوید:

      درود بر شما جناب مجذوبی

      پر طرفدار Thumb up 42 Thumb down 34

      • مرد هزار چهره می‌گوید:

        درود بر جنابان مجذوبی و مرتضی. فرمایشتون عین واقعیته

        پر طرفدار Thumb up 37 Thumb down 27

        • شمیلا می‌گوید:

          دیدگاه ها در کشور متفاوت هستند نباید با هر دیدگاهی مخالفت کرد چرا ما قصد داریم صورت مسئله را پاک کنیم خوب شکار که وجود داره از صدتا شکارچی یکیش گیر میفته و … پس بهتره مدیریت بشه

          داغ Thumb up 25 Thumb down 25

    • امیر می‌گوید:

      جناب مجذوبی

      اینهمه دلیل و منطق و برهان …. می آورید که نشان دهید شکار قانونی کار خوب و منطقی می باشد.
      واقعاً اینهمه پافشاری شما و دوستان طرفدار شکار را برای توجیه کشتن یک حیوان برای لذت بردن نمی فهمم!
      فقط یک نکته را با اطمینان خاطر اینکه عرض می کنم اینکه یقین بدانید در مسیر اشتباهی گام بر می دارید.
      این را از آن شکارچیانی که وجدانشان بیدار شده می توانید بپرسید. امیدوارم روزی وجدانتان بیدار شود که در آن روز خواهید فهمید چه راه اشتباهی را رفته اید.

      پر طرفدار Thumb up 46 Thumb down 32

      • کوشان مهران می‌گوید:

        جناب آقای امیر

        تغییر دیدگاه شکارگرانی که دست از نخجیر شسته اند بسیار ستودنی و قابل احترام می باشد ولی هنگامی که شاهد شو های نمایشی “تفنگ شکانی” می باشیم درمی یابیم که این عمل نیز لوث گردیده است.

        جز واقع بینی و مدیریت راهکار دیگری پیش روی ما نیست.

        بارها پرسیده ام و پاسخی دریافت ننموده ام:

        “با وجود ممنوعیت قانونی شکار و چرای دام در پارک های ملی چرا وضعیت گلستان و بمو و … بدین سان اسفناک می باشد؟ “

        پر طرفدار Thumb up 35 Thumb down 20

        • سید احمد میر مجیدی می‌گوید:

          جناب اقای مهران و تمامی دوستاران لذت بردن از مرگ جانداری زیبا که سهم همه ملت است.اگر وضعیت در بحث شکار و محیط زیست و …..خراب هست که قطعن هست اصراری بر خراب تر کردنش با توجیه شکار نداشته باشید

          پر طرفدار Thumb up 41 Thumb down 30

          • کوشان مهران می‌گوید:

            پرسشی مطرح نموده بودم که اگر مرحمت فرموده پاسخ دهید بسیار سپاسگذار خواهم گردید:

            “با وجود ممنوعیت قانونی شکار و چرای دام در پارک های ملی چرا وضعیت گلستان و بمو و … بدین سان اسفناک می باشد؟ “

            پر طرفدار Thumb up 15 Thumb down 3

        • یاشار از تبریز می‌گوید:

          دلیلش بودن آدم هایی مثل شماست نه آدم هایی مثل من

          داغ Thumb up 26 Thumb down 24

        • Azimi می‌گوید:

          جناب مهران
          بحث ها بسیار به طول انجامید و بیش از این این مسئله را کش بدهیم، هم از حوصله ی سایت خارج است و هم حاشیه ها را بیشتر خواهیم کرد.
          اما پاسخ پرسش شما: یک مثال عرض کنم که برای بیرون کردن عشایر از منطقه ای بسیار پیگیر شدیم و دست آخر به جای رسیدیم که کاری از دست کسی ساخته نبود. مواردی هم که شما عرض کردید همین گونه اند و دست آخر به همانجا می رسند. اختیارات سازمان حفاظت محیط زیست و نیروهای آن باید افزایش یابد و قانون باید در برخورد با این افراد قاطعیت داشته باشد و همچنین پای برخی از افراد میان پرونده های تخلف شکار، تصرف اراضی و امثالهم باید برداشته شود.
          هر چند پاسخ کاملاً شفاف نبود، اما می دانم که شما مفهوم را به خوبی متوجه شده اید.

          پر طرفدار Thumb up 10 Thumb down 5

    • پیمان مومنی می‌گوید:

      جناب مجذوبی پس شما می دونید که اوضاع فعلی افتضاحه ؟!
      اگه به افتضاح بودن اوضاع واقفید ، پس چرا به شکار تروفه رای میدید ؟ اونم شکار تروفه ای که تو کشور ما تعریف شده !
      با نظر شما در مورد ایجاد شکارگاه های مصنوعی کاملا موافقم.
      به هر حال پدیده ی شکار و شکارچی همیشه وجود داشته و خواهد داشت ، بنابراین باید محیطی ایجاد بشه تا دوستان شکارچی هم دغدغه های خودشون رو بر طرف کنند .

      پر طرفدار Thumb up 22 Thumb down 9

    • سید احمد میر مجیدی می‌گوید:

      جناب اقای مجذوبی اگر دادن اون پروانه های شکار درست بود که وضع محیط زیست و حیوانات ما الان انقدر اسفناک نمی شد و دادن پروانه ادامه پیدا می کرد .حال که میدانیم اون شکارها چه جنایتی در حق محیط زیست ما بوده افتخار کردن به اونها و انتشار عکسهای تاسف برانگیز آن کار درستی نیست. اشتباه را باید ترک کرد نه به آن افتخار کنیم . من اهل گرگانم ولی برای این روزنامه استانم که برای پول چه تبلیغی رو زده هزار بار متاسفم.

      پر طرفدار Thumb up 24 Thumb down 21

      • رضا مجذوبی می‌گوید:

        سلام آقای میرمجیدی
        فکر کنم یه مقدار برداشتتون اشتباه بوده کمی با دقت تر بخونین
        “دوما من کتاب را خریدم اولا تمام شکارها با پروانه و مجاز بوده اند و دیگر اینکه اکثرا مربوط به قبل از انقلاب یا اوایل انقلاب هستند زمانی که تفکر”شکاربانی” در سازمان پررنگتر بود از از “حفاظت محیط زیست” پس حداقل نشانگر این است که بحث حیات وحش در زمان وجود شکارچیان علاقمند به “شکار تروفه و ورزشی” در کادر سازمان خیلی بهتر مدیریت میشده تا زمان حذف آنها از سازمان و جامعه مانند ۱۵-۲۰ سال اخیر”
        کم شدن جمعیت وحوش ایران بخاطر شکارهای آنزمان نیست،بخاطر از بین بردن زیستگاهها،نبود مدیریت قابل استناد در زمینه وحوش،…..و شکار غیر مجاز هم باز به دلیل مدیریت ۱۰۰% غلط بعد از انقلاب بوجود آمد و روز بروز هم گسترده تر میشه…تمام این مشکلات معلول نبود عرق مدیریت حیات وحش و طبیعت هست وگرنه در زمان قبل از انقلاب در هر فصل شکارچی میتونست تا چندین شکار چهارپا با پروانه بزند و تازه در بعضی مناطق بخاطر مدیریت فوق صحیح از سازمان درخواست صدور پروانه”میش” میکردن تا جمعیت شکار کنترل بشه….لطفا این حقایق رو درک کنید

        پر طرفدار Thumb up 24 Thumb down 18

        • نهال می‌گوید:

          شیر ایرانی و ببر ایرانی که قبل از همه این تشکیلات منقرض شدند چطور؟
          اگر شمایید که می گویید چون اون موقع ما شکارچی ها نبودیم مدیریت کنیم!!!!

          داغ Thumb up 16 Thumb down 15

          • رضا مجذوبی می‌گوید:

            بحضور نهال عارضم که:
            نسل ببر بدلیل کشتار بیش از حد تحمل زیستگاه (کشتار توسط طعمه های سمی مردم بومی و چه کشتارهای شاه قاجار(دقت بفرمایید که کشتن ۱۵ عدد ببر در یک سفر شکار دیگه اسمش “شکار” نیست،دقیقا “کشتار جمعی” هست)) و نیز از بین بردن کامل زیستگاهش توسط انسانها اتفاق افتاده و شما طبعا انتظار ندارین که ببر با اون فیزیولوژی بدنی و وزن و ….مثل پلنگ به صخره و کوهستان پناه ببرد و مثلا بزکوهی شکار کنه؟؟؟!!
            داستان شیر هم بنوعی مشابه بالا بوده و ظاهرا “کشتارش” توسط قشون سربازان انگلیسی و….
            ضمن اینکه “سازمان شکاربانی ایران” اگه اشتباه نکنم از حدود سالهای ۱۳۴۲ یا ۴۵ در ایران شروع به تاسیس شد و در اونزمان دیگه نه شیری مانده بود و نه ببری
            اتفاقا همین سازمان “شکاربانی” در زمان شاه برنامه قرق دشت ارژن شیراز و تکثیر گراز بعنوان طعمه شیر ایرانی و سپس معرفی مجدد نژاد شیر ایرانی از جنگلهای “جیر یا گیر” هندوستان را داشت و اکثر موسسان و دست اندرکاران سازمان شکاربانی خود نیز”شکارچی” بودند البته از نوع اصیل و اورژینال نه به مانند امروز که فقط به صرف داشتن پول و خرید “سلاح” میشن شکارچی و بعدشم خود بخوان حدیث مفصل……

            پر طرفدار Thumb up 15 Thumb down 7

        • سید احمد میر مجیدی می‌گوید:

          سلام اقای مجذوبی
          من هم معتقدم شکار تنها دلیل تخریب محیط زیست نبوده ولی حرف من اینه که حتا تاثیر اندک در تخریب محیط زیست شرمندگی داره نه افتخار .اون عکس گرفته شده با اون پلنگ زیبا و تنومند یکی از شرم اور ترین عکسهای ایشون باید باشه نه مایه مباهات نویسنده.
          مردی نبود فتاده را پای زدن
          گر دست فتادهای بگیری مردی

          پر طرفدار Thumb up 20 Thumb down 13

          • رضا مجذوبی می‌گوید:

            جناب میرمجیدی عزیز
            شما پارامتر زمان رو فراموش نکنین و در نظر داشته باشین
            اتفاقا من از جناب.. عزیز که از فعالان حفاظت از حیات وحش و شکار بودند و خیلی از مناطق کنونی سازمان حداقل در خراسان با تلاش اینگونه افراد ثبت شده است….عکسی دارم با یک پلنگ بسیار تنومند و تروفه….دوست عزیز خب اونزمان بدلیل مدیریت واقعی و نه یدک کشیدن اسم “مدیریت” و تلاشهای بیدریغ و بی وقفه آنها و عرق حیات وحش و شکارگری که داشتند جمعیت پلنگ زیاد بوده و مطمین باشین “قوانین” و “احترام با قانون” و “روح اجرا بی قید و شرط قانون” در ائنزمان خصوصا در افرادی که بالادست بودند در این زمینه بسیار جدیتر بوده….عکسهای جناب.. هم مربوط به قدیم بوده و شکارها با پروانه بوده و اگر هم ایرادی وارده به “سازمان محیط زیست” که مرجع صدور پروتنه بوده وارده نه به شخص قانونمندی که پول داده و پروانه مورد نظرشو گرفته و رفته شکار….
            در سالهای نزدیک انقلاب “شلوار پاچه گشاد” مد بود ولی الان کسی حاضره”شلوار پاچه گشاد” بپوشه؟ این هم مثالی برای درک پارامتر “زمان یا همون t در فیزیک و ریاضی”
            ممنون از شما دوستانی که اینقدر با علاقه و البته بسیار محترمانه به گفتگو و بیان نظرات میپردازین
            ممنون

            پر طرفدار Thumb up 15 Thumb down 9

  4. Azimi می‌گوید:

    هیچگاه از روزنامه همشهری با آن سوابق درخشان، انتظار چنین حرکتی را نداشتم…

    کاری به اصل شکار و خوب و بد بودن آن ندارم زیرا که مجال توضیح آن نیست، اما این شخص پا را از خود مسئله شکار فراتر گذاشته و کمیت (تعداد شکار) را مایه مباهات جلوه داده است و این می تواند سمی مهلک برای حیات وحش باشد.
    همه می دانیم که استفاده از واژه هایی چون حفاظت از طبیعت و حفاظت از حیات وحش در مقالات و کتب مربوط به شکار، یک تعارف و گریز از اذهان عمومی است. زیرا که در عمل تا به این لحظه در کشور اقدام مشهودی از سمت شکارچیان به جهت حفظ طبیعت انجام نگرفته است، مگر توسط شکارچیان نادم که شکار را رها کرده اند، و البته اسم آن را نمی توان حفظ طبیعت توسط شکارچیان گذاشت، زیرا این افراد شکار را رها کرده اند.

    از طرفی حفاظت از حیات وحش میان شکارچیان و دوستداران طبیعت، دو مفهوم کاملاً متفاوت دارد. شکارچیان حفاظت از حیات وحش را فقط در حفاظت از گونه های قابل شکار (کل و بز، کبک، قرقاول و امثال آن) می بینند، حال آنکه حفاظت از حیات وحش به معنی رصد کامل وضعیت حیوانات و شناسایی و حفاظت از گونه های نیازمند است. حال ممکن است این گونه جانوری قورباغه باشد، خفاش باشد، و یا گونه ای از حشرات باشد.

    اضافه می کنم که بنده نیز این اصل را سر لوحه کار خود قرار داده ام و بیشتر اقدامات را معطوف به جانورانی کرده ام که شاید از نظر برخی بسیار مضحک باشد، جانورانی همچون: قورباغه ها، حلزون، خزندگان ، آبزیان، پرندگان کوچک، روباه ها و برخی دیگر از پستانداران که شاید در نظر برخی بسیار کم اهمیت به نظر برسد و همین اقدامات به ظاهر کوچک، بسیار بهتر از این است که ادعاهای بزرگ و ناشدنی داشت. زیرا: سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است…

    uplod.ir/morsl1a1ac0h/Study_of_Crested_lark_in_javanrood_and_ravansar.rar.htm

    پر طرفدار Thumb up 52 Thumb down 31

  5. شهرابی می‌گوید:

    یحتمل بین اتفاقات اخیر و چنین آگهی خاصی ارتباط خاصتری وجود داره که با گذر زمان و کنکاش بیشتر بهتر میشه به این قضییه پی برد
    فصل شکار نزدیک هست و از ظواهر امر مشخصه که عده ای امسال به دنبال برنامه های خاصی هستند و قصد بر کلید زدن ماجراهای جدیدی دارن…
    یه سوال همیشه منو به خودش مشغول میکنه اما هیچ وقت جوابی قانع کننده، در خور و بدون فرافکنی در جواب این سوال نشنیدم!!!
    اغلب شکارچیان نسبت به انواع دخالتهای بشریت در طبیعت نظر مشترکی با طبیعت دوستان داشته و دخالتها در طبیعت رو به شرط نیاز واقعی ملزم به مدیریت میبینند اما وقتی صحبت از علاقه و خواسته شخصیشان که همان شکار است میشود از این نوع دخالت که نیازی ملزم نیست دست برنداشته بر طبل خودخواهی میکوبند! و بدتر شکار را دخالت در طبیعت نمی دانند و جالبتر و مزحکتر اینکه تا قبل از این، دخالتهای بشریت در طبیعت را ملزم به مدیریت میدانستند اما در اینجا به یک باره و بی محابا میگویند باید طبیعت را مدیریت کرد!!! که همه میدانند طبیعت را مدیر و مدیریتیست بسیار اهل تدبر و نیاز به دخالت! (نه مدیریت) امثالهم ندارد
    واقعا چرا عده ای شکار توسط انسان را وقتی نیازی به آن نیست نوعی دخالت در طبیعت نمی دانند؟
    باشد که اهل خرد و معرفت و دوری از خودخواهی و خودبینی باشیم

    پر طرفدار Thumb up 40 Thumb down 21

    • سپیدار می‌گوید:

      شکارچی توشه ای جز مرگ نداره با تمام زیاده خواهی، سهم خواهی، خودخواهی و منفعت طلبی اش، پیر که می شود یک تفنگ خاک خورده برایش می ماند و حیوانات تاکسیدرمی شده ای که دورتا دور محاصره اش کرده اند و یه روزی باید یه جایی پاسخگو باشه در ازای اینهمه حیاتی که نابود کرد و از بین برد، چه ارزش و چه اثری باقی گذاشت… مطمئنا هیچ…

      پر طرفدار Thumb up 46 Thumb down 29

  6. مجید (حیوانات نگینهای آفرینشند) می‌گوید:

    دمت گرم دیده بان که این خبرو پوشش دادی
    من هم دیده بودم و خیلی ناراحت شدم
    امیدوارم همشهری این رویه رو اصلاح کنه

    پر طرفدار Thumb up 36 Thumb down 20

  7. torabik می‌گوید:

    دکتر !!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پر طرفدار Thumb up 30 Thumb down 11

  8. حاج رضا می‌گوید:

    من هم کتاب را خریدم . تمامی شکارها با مجوز صورت گرفته و نباید حال و هوای سالهای گذشته رو با الان مقایسه کرد .
    در آن زمان مدیریت سازمان اجازه اینچنین شکارها را صادر کرده و جای اشکالی بر شکارچی جناب آقای دکتر … نیست .
    اگر اشکالی هست بر سیاست گذاری و مدیریت سازمان باید باشد .
    ضمنا با نظر دوستان مبنی بر مغرضانه بودن اخبار منتشر شده موافقم .
    نتیجه و آینده خوبی رو از این نوع انتشار خبر نمیبینم و فکر میکنم این جنگ و جدلها نتیجش تخریب و از بین رفتن محیط زیست کشورمون باشه .
    با تشکر

    پر طرفدار Thumb up 38 Thumb down 19

    • جنگل می‌گوید:

      از کشته پشته ساخته مثال همین افراد است
      نسل بسیاری از موجودات را به انقراض بردند، درناهای زیبا را نابود کرده اند
      شماها همان آقایونی هستید که مدعی می شوید شکارچی حیوانات پیر را انتخاب و شکار می کند تا به چرخه طبیعت کمک کند
      شواهدی مثل این کشتارها بی پایه بودن این ادعا را اثبات می کند…

      پر طرفدار Thumb up 29 Thumb down 23

      • معین می‌گوید:

        کلا آقایون دوست دارن بکشن و خون بریزن و برخی مشکلات خودشون رو تسکین بدن و از طرفی دنبال یک توجیه خوب برای عمل شنیع و غیر انسانی خودشون هستند

        پایین عکس شکار پلنگ نگاه کنید نوشنه “پلنگ تروفه” !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

        می خواسته با کشتن پلنگ به طبیعت کمک کنه

        پر طرفدار Thumb up 31 Thumb down 23

  9. کلارى می‌گوید:

    این عکسها به نظر اعمال مجرمانه اى را نشان مى دهد که قانونا هر کدام مجازات دارد .

    پر طرفدار Thumb up 33 Thumb down 18

  10. محمد ابراهیمی می‌گوید:

    عکس ایشون در سال ۶۲ خیییلی جالبه
    وقتی که مرد و زن و بچه این کشور داشتن با دشمن میجنگیدن…
    وقتی که خاک کشور ممکن بود به دست بیگانه متجاوز بیفته…
    وقتی که هزاران نفر تو خون خودشون غلتیده بودن…
    ایشون رفته بوده شکار قرقاول و با شاهکارش عکس انداخته برا آیندگان
    متاسفم برای ایشون و روزنامه همشهری که برای پول ظاهرا هر کاری حاضره انجام بده

    پر طرفدار Thumb up 36 Thumb down 17

    • امیر می‌گوید:

      یعنی درود به شرفت

      من هم دقیقاً همین نکته را می خواستم بنویسم…

      پر طرفدار Thumb up 31 Thumb down 12

    • دوست دار طبیعت می‌گوید:

      دوست عزیز درآن زمان شما کجا بودید

      داغ Thumb up 16 Thumb down 20

    • کوشان مهران می‌گوید:

      یعنی در سال ۶۳۲ تنها ایشان به شکار قرقاول می پرداختند؟

      خوب است به چند و چون زیستگاه های چهارگانه در آن سال ها اندکی دقت بفرمایید؟

      داغ Thumb up 28 Thumb down 26

      • پرواز می‌گوید:

        شما نظر دیگری دارید؟!
        نکنه معتقدید ایشون مشغول محافظت از محیط زیست بودند!!!!!
        این دوستدار طبیعت بودن شکارچی ها هم، از آن شوخی های تلخ روزگارست!

        پر طرفدار Thumb up 28 Thumb down 24

      • افشین می‌گوید:

        به وضعیت زیستگاه ها دقت بفرماییم که چی بشه؟؟
        اگه لیاقت داشت بجای اینکه لوله تفنگشو بطرف قرقاول ها نشون بره میرفت طرف عراقی ها میگرفت و برای این خاک دینشو ادا میکرد.
        من از وضعیت الان هیچ راضی نیستم و مثل همه جوونها خیلی خون جگر خوردم ولی خاک و ناموس هر کشوری برای مردمش عزیزه.

        پر طرفدار Thumb up 13 Thumb down 7

    • مرد هزار چهره می‌گوید:

      منم برای ایشان متاسفم که در زمان جنگ رفته شکار. آخه این که دیگه شکار نیست این قتل عام و نسل زنیه، بی انصاف این همه کبک زیبا رو برای چه بیجان کردی؟؟؟ این عکست با کبکها افتخار نداره، خجالت داره

      پر طرفدار Thumb up 17 Thumb down 11

    • علی می‌گوید:

      درود بر شما،واقعا به نکته خوبی اشاره کردین.

      پر طرفدار Thumb up 20 Thumb down 2

    • Azimi می‌گوید:

      جناب آقای ابراهیمی
      درود بر نکته سنجی شما ، صاف زدید تو برجک…
      بنده نیز زمان جنگ را ندیده ام اما به دلیل زندگی خانواده ام در مناطق جنگی، از سوغات جنگ بی بهره نبوده ایم.
      پدر بنده که در تمام مدت در خط مقدم بوده اند و دو بار مجروح شده اند و سه دایی بنده که رزمنده بوده اند و یکی از آنان به درجه ی رفیع شهادت نایل شده اند.
      اما نباید می پرسیدید که شخص مذکور در زمان جنگ کجا بوده اند، زیرا ایشان معلوم الحال اند.
      ایشان زورشان به قرقاول و گراز و پلنگ زبان بسته رسیده است و به جنگ با حیوانات پرداخته بودند، در آن زمان مشخصاً در خطوط مقدم و مناطق عملیاتی جانوران چندانی وجود نداشت.
      هنگامی که رزمندگان در محاصره بوند و ناچاراً از نان خشکی که برای قاطرها استفاده می شد، تغذیه می کردند، اینگونه افراد به دنبال شکار شاهانه و طعام شاهانه بوده اند.
      آن زمان رزمندگان از آب و خاک و ناموس کشور دفاع می کردند و برخی به دنبال شکار بودند و امروز هم کسانی به دنبال حفاظت از طبیعت و آب و خاک این کشوراند و باز هم برخی به دنبال شکار هستند، انگار زندگی برخی در شکار خلاصه شده است!
      به احترام همه ی شهدا، به احترام همه ی رزمندگان و به احترام همه ی کسانی که بی ادعا برای آبادانی و حفاظت از طبیعت کشور تلاش می کنند و به احترام محیط بانان شهید.
      و با تشکر از پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران که بی ادعا برای حفاظت از سرمایه های طبیعی کشور می کوشد و کسی به ایشان خسته نباشید نمی گوید…

      پر طرفدار Thumb up 23 Thumb down 12

      • میثم می‌گوید:

        بنده یک سوال دیگر از شما دارم….
        در آن زمان ایشان با پرداخت پول و دریافت پروانه شکار از طریق مجاری قانونی اقدام به شکار مجاز نموده و طبق قانون به نوبه خودش به درآمد سازمان با خرید پروانه شکار کمک نموده….
        اون عزیز کردگانی که زمان جنگ در کشورهای به قولی مخالف ایران و کمک کننده به کشور عربی عراق، به ظاهر در حال تحصیل … عیش و خوش گذارنی بودند چه؟؟؟!!!! هموطنان عزیزی که با احتکار اقلام اساسی تورم رو بیشتر کرده بودند برای سودهای هنگفت …
        خواهش میکنم سنگ جنگ رو به سینه نزنید…به دنبال مصادره ارزش ها نباشید…
        همان زمانی که بسیار از مرد در استان های مرزی با ترس لرز شب روزشون رو میگذرونند شما در استان های دیگر خوش خرم زندگی میکردید و الان هم از امکانات بالای بهره مند هستید و روحتون هم از محرومیت و فقر مردم در این استانهای محروم خبر ندارید…
        حرف زیاد گوش شنوا کم…
        این سیستم که ما از دیگران بهتریم چون در جنگ بودیم رو کنار بگذارید خواهشن….
        در آن زمان جنگ پیش امد و مردم ما با تمام وجود در مقابل دشمن ایستادند. دین و وظیفه خود رو انجام دادند. کارشان بسیار بسیار ارزشمند هست.
        با این دسته بندی ها کار آن عزیزان را بی ارزش نکنیم…

        داغ Thumb up 23 Thumb down 21

        • Azimi می‌گوید:

          جناب میثم چرا برآشفته می شوید….
          بنده قبلاً نیز گفتم که در استان مرزی و در شهر مرزی زندگی می کنیم، زمان جنگ هم همینجا بوده ایم، اجداد ما هم همینجا بوده اند و هنوز هم همان ترسی را که گفتید مردم اینجا دارند، پیش تر این مسئله را گفتم و شاید شما خاطرتان نبود.
          ما دشمنی با شما نداریم، و دوست داریم شما هم شکار را کنار بگذارید، و در خدمت تان باشیم. ما کباب شکار و غذای شاهانه نداریم، اما یه نون پنیر سبزی یا آش ترخینه می تونیم مهمونتون کنیم. برگ سبزیست تحفه درویش…
          من دست از حمایت دهقان چه سان کشم
          چـون پـرورش بـه نـعـمت او یـافتـه تـنم

          پر طرفدار Thumb up 16 Thumb down 11

          • میثم می‌گوید:

            جناب عظیمی با فاصله در حد دوساعت میتونم برجک های صفر مرزی رو ببینم…
            هنوز هم اقار تیر ترکش رو گه گاه میشه دید…
            بند هم متولد و ساکن استان مرزی هستم…
            برآشفته؟؟!!!!!…
            خیر …مشکل مملکت ما عدم پایبندی به قانون هست. و صد البته افرادی که فراتر از قانون هستند که الا ماشاله…. هر روز در حال افزایش هستند.. متاسفانه…
            چه ان متخلفی که بر خلاف قانون صید و شکار دست به شکار غیر مجاز میزند و چه افرادی چون شما که هیچ احترامی برای قانون صید و شکار قایل نیستید… تفاوتی میان شما نیست…

            هنوز هم امار بالای خودکشی و فقر در این مناطق محروم مرزی درغرب بعد از گذشت سی و اندی سال وجود داره… مادامی که جان و معیشت این مردم برای کسی اهمیت نداره شما در فکر حفظ جان حیوانات و حیات وحش هستی….!!!!!
            خوش باشید.

            پر طرفدار Thumb up 14 Thumb down 11

          • Azimi می‌گوید:

            جناب میثم مشکل مملکت ما قانون نیست، بلکه مشکل ما این است که راه را گم کرده ایم.
            پیش تر روایتی از زمان پیامبر رحمت را گفتیم که دوباره می گوییم: نقل است که پیامبر به همراه یاران قصد رفتن به یکی از جنگ ها را داشتند (در مورد اینکه کدام جنگ بوده است اختلاف نظر وجود دارد)، به سگی ماده می رسند که در حال شیر دادن به توله های خود است، پیامبر یکی از یاران را مأمور می کند که کنار سگ بایستد که کسی مزاحم سگ نشود، ایشان در زمان جنگ نیز نسبت به مخلوقات زبان بسته مهر و عطوفت داشتند.
            بنابراین جایز نیست که بگوییم چون وضع معیشتی خوبی نداریم، باید طبیعت را نابود کنیم و حیوانات را فراموش کنیم. به هیچ وجه مایل نیستم مثال کشورهای دیگر را ذکر کنم، در همین کشور خومان می شناسم کسانی را که وضع معیشتی خوبی ندارند و مرزنشین هم هستند و آنچه از دستشان بر می آید برای نجات طبیعت فروگذار نمی کنند.
            هیچ گاه این سخن را نخواهم پذیرفت که جان انسان از حیوان مهم تر است یا جان حیوان از انسان مهم تر است. بلکه دیدگاه صحیح آن است:
            «و هیچ جنبنده ای در زمین و نه پرنده ای که با دو بال خود پرواز می کند نیست مگر اینکه امت هایی همانند شمایند. ما چیزی را در کتاب خود فروگذار نکرده ایم سپس همگی به سوی پروردگار خود گردآوری می شوند.»
            جناب میثم من شما را منطقی تر و نکته سنج تر از این فرض می کردم، اما انگار…

            پر طرفدار Thumb up 16 Thumb down 8

          • میثم می‌گوید:

            جناب عظیمی…
            قانون .قانون … و قانون..
            حفاظت و بهره برداری از محیط زیست مانند بسیاری موارد دیگر نیاز به اموزش اطلاع رسانی و اگاهی هست..
            شما به من بگویید مادامی که بودجه و زیر ساخت های لازم برای اموزش و دیگر ملزومات زندگی در عصر حاضر وجود ندارد چطور میخواهید به افرادی کم سواد .. وبهتر بگویم بی سواددر زمینه محیط زیست اموزش بدهید که ارزش یک محیط زیست سالم بسیار بسیار بالا هست…
            با شما مخالفم….
            چرا؟
            چون واقعیت را نمیبینید یا خواهان دیدن ان نیستید.
            فقر دین و ایمان نمیشناسد .
            حرف و سخن زیاد هست فراوان… بنده مانند بسیار از هموطنان درگیر فراهم کردن نیاز های ابتدای زندگی هستم وقت زیادی برای سر زدن به ادامه بحث با شما را ندارم. ببخشید.
            شما اازاد هستید هر طور که مایل هستید بی اندیشید
            ولی اکر نظر را مخالف نظر خودمان را دیدیم دلیل بر بی ارزش و غیر منطقی بودن ان نمی باشد اگرچه با منطق ما همسو نباشد.
            شاد پیروز باشید.

            داغ Thumb up 6 Thumb down 5

        • افشین می‌گوید:

          چون تو مرز غربی و جنوب غربی جنگ بوده بایستی همه مردم با ترس و لرز میخوابیدند؟همانهایی که در مرز جنوب و غرب میجنگیدند مگه از افغانستان اومده بودند؟همشون جوونهای این کشور از تمام مناطق بودند.والا کل خوزستان اون زمان ۳۰۰ هزار نفر میشد که ۳۰۰ هزار شهید دادیم؟؟؟حالا میفرمایند اینجا سایت حمایت دیده بان محیط زیسته و جای این حرفا نیست ولی چکار کنم که نتونستم

          پر طرفدار Thumb up 7 Thumb down 4

  11. جمشید ازخوی می‌گوید:

    با توجه به ایران گردی گذرا و عاریتی بنده،اگر خطا رفته باشم بر من ببخشائید: از بین اقلیم های سه گانه شمال ایران ،در اقلیم جرجان،علی الخصوص گرگان شهر وندان آگاه و فرزانه و اهل کتاب و کتابت ،شاید از دو اقلیم دیگر سر باشد که کم نیست!اما در باور من ایرانی نمیگنجد که با سلاح سربین ،چنین اقدام عاری از هنررابه ضرب ماشه و به زور شاتل دوربین برای شهروندان حال و آینده جاودان کرده باشیم.! گرگانی که هم اکنون هم دارای انسان های فرزانه و فرهیخته ایست که با وجود ناملا یمتی های روز گار تن به این روز مرگی های ملال آور و جدال با زیبائی نمیسپارند. کافیست زاویه نگاه هایمان کمی و فقط کمی ژرف شود. من با برنامه گروه دانش تلو یزیون ایران و با مجری گری فوق العاده حرفه ای ،نخستین مجری برنامه های گفتگو محور ( تالک شو) شهروند فرزانه آقای دکتر اسماعیل میرفخرائی به موضوعاتی جهان شمول چون حیات وحش و محیط زیست از اواسط دهه ۱۳۵۰ علاقه مند شدم که تا به اکنون ذره ای از این حس کاسته نشده است. در نهایت باید همان جمله معروف گذشتگان را یاد آور شد که:همه چی مان بهم میاید،اینطور نیست هموطن.؟!

    داغ Thumb up 9 Thumb down 7

  12. سعید1 می‌گوید:

    درود به دوستان
    ابتدا تشکر میکنم از نظرات واقع بینانه،منطقی و به جای آقایان رضا مجذوبی و مرتضی.
    لازم بذکر است که در طی این مدت اخیر وشاید به جرات بتوان گفت در طول سه سال گذشته که متاسفانه افراد باصطلاح حامی حیات وحش نظرشان بگونه ایی تحمیل شده از سوی افراد سودجو و البته فرصت طلب به سمت مقوله شکار جلب شده و تنها بدون در نظر گرفتن سایر موارد تنها راه نجات حیات وحش نابود شده ایران را شکار می دانند و البته اشخاص دارای هدف پنهان که از ایشان استفاده ابزاری می نمایند نیز،با سیاه نمایی و بزرگ نمایی و صد البته تدوین و ارائه اخبار جهت دار سعی در پیشبرد اهداف سودجویانه خود دارند.
    این دوستان که در حال حاضر از آنها استفاده ابزاری می شود و خود آنها با تفکر غلط پا در این راه گذاشته اند نمی دانند که اسباب سودجویی و چپاول غارتگران منابع خدادادی این مرز و بوم را فراهم نموده اند!!!
    من چند نکته جهت هشیاری آنها ذکر می نمایم:
    *چرا اسلحه قاچاق و غیر مجاز می بایستی در سال ۹۰ به بهانه های غیر قابل توجیح جنبه قانونی پیدا کنه،برای انها جواز صادر بشه،به آنها سهمیه فشنگ تخصیص داده بشه و ….تا جایی که قاچاق سلاح در ایران رسما به یک تجارت تبدیل بشه….
    در حالی که اگر مسئولین یک ذره فکر کرده بودند به تبعات فاجعه بار این تصمیم پی می بردند و این اقدام رو انجام نمیدادن که قطعا فکر کردن و با علم به تبعات این کار رو انجام دادن!!!
    ای کسانی که اکنون بانگ حمایت از محیط زیست سر میدید چرا اون زمان خاموش بودن و از این طرح که غیر مستقیم حیات وحش ایران را نابود و غارت و قتل عام کرد جلوگیری نکردید…البته راهکارش خیلی راحت بود و نیازی به گفتن نداره … دولت کافی بود یه ذره انرژی به موضوع قاچاق سلاح اختصاص میداد تا امروز با این مشکل یا بهتره بگم فاجعه روبرو نشیم….
    این در حالیه که با اجرای این طرح ای کاش بساط سلاح قاچاق جمع میشد نه تازه رونق بگیره و ملت از الان بفکر جواز کردن سلاح قاچاق در سال ۱۴۰۰ باشن!!!!میدونید الان یک تفنگ قاچاق ۱ میلیون هزینشه و بعد از جواز شدنش در بدبینانه ترین حالت ۵-۶ میلیون فروخته میشه…..به خدا قسم که خود شما باصطلاح حامی ها هم بعید نیست وارد این تجارت بشید…..بوی پول که به مشام برسه عقل خریدار نداره…
    تا هر کی از خونش قهرکرد یه تفنگ برنداره بره بیوفته به جون هر چی جنبندس…..هزینه های واقعی شکار ارزون نیست که هر از عهدش بربیاد بطوری که الان طرف دست چپ و راستشو بلد نیست،نون شب نداره بخوره با یک موتور داغون و یک تفنگ ۱ میلیونی قاچاق و چارتا فشنگ میره میشینه سرچشمه تا جوندار بینوا بیاد آب بخوره و ایشون بقول خودش بره شکااااااار….میدونید قیمت هر فشنگ ۱۵۰۰ دولتی و آزاد ۳۰۰۰ تومنه و این میشه معادل ۱۵ درصد حقوق یک کارگر….و هر کسی نمیتونه با هر بار کشیدن ماشه به راحتی ۳۰۰۰تومن نابود کنه….اسلحه گلوله زنی که جای خود داره محظ اطلاع قیمت هر فشنگ گلوله زنی ۲۷۰ در بازار حدودا ۴۰۰۰۰ تومنه…شکار اصول داره،مرام داره،حرمت داره….
    دولت اولا به شدت باید با کسی که اسلحه قاچاق داره برخورد میکرد حالا با فرض برخورد نررررررم می بایست تمام جوازها را باشگاهی و ورزشی صادر میکرد و البته غیر قابل انتقال!بدون تخصیص سهمیه فشنگ و صدور مجوز شکار…..ببینم دیگه کی سلاح قاچاق میخرید…
    *میدونید کاهش منابع آبی که همین مسئولین مسبب اون هستن چقدر تاثیر داره…
    *آلودگی هوا و باران اسیدی و گرد و غبار به نظرتون فقط برای آدما ضرر داره ……
    *تخریب اراضی و غصب مراتع توسط آقا زاده ها چی…لابد اونم اصلا اثری نداره….
    ای دوستان…ای عزیزان کمی به خود بیایید و منطقی و عاقلانه و صد البته هوشمندانه مسایل را بررسی و سپس حمایت کنید…

    پر طرفدار Thumb up 32 Thumb down 24

    • مرد هزار چهره می‌گوید:

      سعید جان کسانی که بهت منفی دادن دار و دسته همان افراد سودجو و منفعت طلب هستند.

      داغ Thumb up 19 Thumb down 18

    • میثم می‌گوید:

      با شما موافق هستم…
      باید سیاست های صید و شکار و همچنین نحوه مدیرت خدید فروش مبارزه با قاچاق ،نگهداری و استفاده سلاح برگردد به زمان قبل از انقلاب. در ان زمان بسیار وضعیت در این زمینه بهتر بود.

      پر طرفدار Thumb up 12 Thumb down 7

  13. کمال می‌گوید:

    با سلام و خسته نباشید ، بابا شماها با این افکار ضد شکارتون شور را از مزه بردین ، بسه دیگه ، هرچی این شکارچی های قانونمند داد میزنن که بیایید فکری به حال مقوله شکار بکنیم تا این پدیده به جا مانده از هزاران سال قبل که در وجود انسان نهادینه شده و میتونه به عنوان یک تفریح و یک راه درآمد برای مملکت باشه را ساماندهی کنیم هیچ کس نمیشنوه تا چیزی را نمیتونیم مدیریت کنیم سریع یک حکم حرام است ، خلاف موازین انسانی است ، گناه دارد و …. براش تعریف می کنیم و صورت مساله را پاک می کنیم ، آیا این درسته که شما ها با یک ندانم کاری با افکار حداقل ششصد هزار شکارچی که مجوز این کار براشون صادر شده بازی کنید ؟ مظلوم نمایی هم حد و حسابی داره ، انسان آزاد آفریده شده این قانون خداوندی را که نمی تونید نقض کنید . هرکس هم به تفریحی علاقه داره . چرا این نوع تفریح مهیج را ساماندهی نمی کنیم بعد برای مظلوم نمایی به تبلیغ یک کتاب ایراد میگیریم والا خجالت آوره ، حفظ محیط زیست و ایتفاده بهینه از آن و هدیه آن به نسلهای آینده وظیفه شرعی و انسانی ما آدمهاست پس باییم به جای مظلوم نمایی های بی مورد و استفاده از حربه های غلط برای مبارزه با شکار غیر قانونی و وحشیانه راه قانونمندی را پیش بگیریم و با خصوصی سازی، تکثیر و پرورش و رهاسازی و ازهمه مهم تر با حفظ زیستگاه ها ، جلوگیری از احداث بی مورد معادن ، ویلا ، واگذاری های غلط و …. محیط زیست را حفظ و بارور نماییم .

    پر طرفدار Thumb up 25 Thumb down 22

    • مجید می‌گوید:

      کشتار حیات وحش تفریح نیست بلکه عملی زشت و غیر انسانی است

      شما فرمودین: “هرکس هم به تفریحی علاقه داره . چرا این نوع تفریح مهیج را ساماندهی نمی کنیم”
      شاید یکی به کشیدن مواد مخدر شیشه برای تفریح علاقه داشته باشه باید این کار رو هم ساماندهی کنیم؟
      نظرتون چیه شیره کش خونه ی خصوصی راه اندازی کنیم که متقاضیان تفریح کشیدن مواد برن اونجا موادشونو بکشن؟

      داغ Thumb up 26 Thumb down 24

      • مرد هزار چهره می‌گوید:

        مجید خان آقا کمال که بیراه نمیگویند، ذره ای انصاف هم خوبه..

        پر طرفدار Thumb up 15 Thumb down 11

      • کمال می‌گوید:

        با سلام
        اصل نظر بنده برمیگرده به ساماندهی بحث شکار و حفظ محیط زیست و استفاده بهینه و با حساب و کتاب از مساله شکار نه پاک کردن صورت مساله . شما با این مثال اصل موضوع را زیر سوال بردین . بهتره که بگم در سالهای خیلی قبل همین شیره کش خونه ها باعث کنترل بحث اعتیاد شده بود و جوان های تازه به دوران رسیده اون موقع چون وضعیت بد اونجا را میدیدن کمتر به سمت اعتیاد می رفتن . حالا چی ؟ هر کس هر گنده کاری می خواد انجام میده و عملا کل اجتماع به گند کشیده میشه . برادر عزیز من ” هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد ” هر موردی که ساماندهی و کنترل بر روی اون اعمال بشه خیلی بهتره تا اینکه ولش کنی به امان خدا و هی بگی نه ما که اعتیاد در مملکت نداری ، فحشا نداریم ، …. باز هم عرض می کنم خدمت همه دوستان که از بحث شکار قانونی و هدفمند ( تفریحی – ورزشی نه اینکه شیره کشی ) غافل نشیم و دنبال استفاده بهینه و تقویت محیطزیست باشیم نه تخریب و استفاده سودجویانه و هردمبیل از آن .
        با تشکر

        پر طرفدار Thumb up 10 Thumb down 5

        • روستا می‌گوید:

          با این بخش که می فرمایید نباید صورت مسئله را پاک کرد موافقم ولی در شرایطی که اغلب حیوانات رو به انقراض هستند همه ما باید با طرحهای پر از ریسکی که معلوم نیست در مملکت ما به چه سرنوشتی برسند با تردید و تامل برخورد کنیم به نظرم اگر برای شکارچیان بیشتر به دنبال باشگاههای تیراندازی باشیم عاقلانه تر هست و از نظر هزینه، شکارگاههای خصوصی اگر بیشتر از باشگاه تیراندازی هزینه نداشته باشند کمتر ندارند… ضمن اینکه تقویت باشگاههای تیراندازی می تواند حمایت فدراسیون و وزارت ورزش و شرکت در مسابقات جهانی مدال آوری و انگیزه هایی از این دست را نیز ایجاد می کند…

          پر طرفدار Thumb up 3 Thumb down 0

    • پرواز می‌گوید:

      موضوع اینه که حدود یک میلیون نفرشکارچی دارند از سرمایه طبیعی و زیست محیطی حدود هفتاد میلیون نفر برداشت می کنند و اتفاقا شواهدی مثل همین کتاب ثابت می کند شکارچیان مجاز در نابودی گونه های رو به انقراض تاثیر جدی داشتند، اما هیچ انتقادی را بر نمی تابند و شروع می کنند به فرافکنی که همه بدند و نفهمند و احساساتی هستند، فقط ما شکارچی ها خوبیم و طبیعت رو می فهمیم و دانشمندیم و شکارمون کمک به طبیعت است و الی آخر…

      پر طرفدار Thumb up 37 Thumb down 20

      • کمال می‌گوید:

        دوست عزیزم بحث توهین به کسی نیست بحث در مورد کار قانونی و استفاده از الگوهای موجود در دنیاست مگه فقط مملکت ما محیطزیست و شکاچی و … داره . شما کمی به دیگر کشورها نگاه کنید . چطور میشه که اونها در کنار حفاظت از محیط زیستشون شکارهایی با تعداد بالا و به دفعات زیاد هم انجام میدن و سالیانه به تعداد پرندگان و حیواناتشون هم اضافه میشه ، ضمنا اونها هم همشون شکاچی نیستند که حق شکار به تساوی بینشون تقسیم شده باشه در اون کشور ها هم حدود یک درصدشون دنبال این کار هستند و مابقی هم اعتراضی ندارند چرا چون هرکس به دنبال علاقه خودشه و برای علاقه و تفریح و ورزش خودش هزینه پرداخت میکنه و در اونجا بحث درآمد از راه شکار برای حفظ و تقویت محیط زیست هزینه میشه . حرف بنده هم استفاده از الگوهای موجوده نه اینکه حق یک میلیون نفره که از حقوق دیگران استفاده کنن و بقیه هم بشینن و حسرت بخورن . انشاء الله روزی برسد که با وضع قوانین کارامد شاهد این جر و بحث ها نباشیم و اینقدر هم به شکار با چشم غارت و چپاول و تخریب و اینطور مسائل نگاه نکنیم .

        پر طرفدار Thumb up 9 Thumb down 5

  14. وحید.ب می‌گوید:

    رعایت بیطرفی در خبر نگاری شرط مهمی است که متاسفانه گاهی نادیده انگاشته میشود گاهی در روایت اخبار، دیدگاه خواننده نسبت به آن خبر خاص جهت دهی میشود، خواسته ویا ناخواسته ولی متاسفانه صورت میگیرد چند روز پیش هم خبری نشر دادید تحت عنوان واگذاری فلان پناهگاه حیات وحش …. به شکارچیان!
    باید در نظر داشت که عرصه شکننده حیات وحش و محیط زیست با افراط و تفریط من و شما و امثال ما به این روز مبتلا شده است.

    داغ Thumb up 26 Thumb down 24

    • وحید.ب می‌گوید:

      سروران ” منفی حواله ده ” :
      اگر کشوری در دنیا توانسته از نابودی زیست بوم و کم شدن تنوع زیستی اش جلوگیری بنماید راهش را که پاک نکرده است! استفاده ار تجربیات آن ها میتواند راهگشا باشد
      اه اه و نوچ نوچ و رگ کردن به حجت نمایان ساختن و دندان قروچه کشیدن و… دردی از دردهای محیط زیست را دوا نمیکند
      در ثانی به فرض پذیرفتن استدلال های شما و قبول اینکه این کتاب نباید چاپ بشود ، پس با این استدلال باید نیمی از کتب تاریخی را نیز معدوم نمود یا برای جمع آوری شان کمپین “انکار خشونت در تاریخ ” تشکیل داد.

      پر طرفدار Thumb up 23 Thumb down 20

  15. جمشید ازخوی می‌گوید:

    هر گاه در میان جماعتی منطق نباشد،برون داد آن افراط و تفریط است!،با یه حبه کشمش گرمی و با یکدانه مویز سردی کردن است!،از آن ور بام افتادن است!،واژه گزینی ناموزون خصوصی و دولتی،تحت عنوان خصو لتی است،!جابجائی ترکیب موزون محیط زیست با اصطلاح نا موزون زیست محیط تحت پوشش پیشرفت است،!چون ندیدیم حقیقت ره افسانه زدیم!این داستان کوتاه از شل سیلور اشتاین نیست،!بگم ،….بگم ..خلاصه داستان توازن مدنیت و تجدد است در این کهن بوم و بر هموطن.!!!

    پر طرفدار Thumb up 15 Thumb down 8

  16. جمشید ازخوی می‌گوید:

    با کمی دقت در عکس ها ،به راحتی به دستکار ی شدن تاریخ های ذیربط میتوان پی برد،ایشان از سال ۱۳۴۹ الی ۱۳۶۲ باجود فراز و فرود های روز گار این ملک ،و گذشت زمان اصلا ،به اصطلاح تکان نخورده اند،ایشان اساس و بنیان دانش فیز یولژی انسان را بشدت زیر سوال برده اند.!…

    پر طرفدار Thumb up 12 Thumb down 7

    • کوشان مهران می‌گوید:

      جناب جمشیدی؛

      خوشتیپی است و هزار و یک اما و اگر!!

      بزنیم به تخته!!

      امیدوارم این رشته نوشتارها برای شما در خور توجه باشد:

      zoinet.org/web/publications

      پر طرفدار Thumb up 6 Thumb down 3

  17. بالابان می‌گوید:

    اقا هرکی با کشتار حیوانات واقعا” مخالفه وجود داشته باشه بره کشتارگاه شهرشون ببینه چطورگاو و گوسفند و بز ابستن مظلومانه سر میبرن و میدن به مردم و چه بسا سر سفره شما عاشقان جگر سوخته برسه اقا حیوون حیوون دیگه چه فرقی برای شما که دم از مخالفت با هرگونه کشتار میزنید ؟
    علت اینه که شما شکارچی نیستید و طبیعت و نمی شناسید و نه شما بلکه مدیران سازمان هم متاسفانه اینکاره نیستند میگید نه ! برگردیم به عقب اوج شکوفایی حیات وحش ایران به اواخر دهه ۴۰ تا اواسط ۵۰ بر میگرده مدیریت کل سازمان و دیگر مدیران همه دستاندرکار شکار هستند مثل اقای اسکندر فیروز که رکودار گوزن ایرانی هستند و همینطور اقای رشید جمشید که منطقه تندوره را با هزینه شخصی تبدیل به پارک ملی کردند که خودشان یکی از بنام ترین شکارچیان دنیا و ایران عزیز میباشند و خیلی های دیگه پس نمیتوانید به تمام شکارچیان بگویید قاتل و صلاخ و نابود گر شکار و طبیعت !!! بنیانگذار این سازمان خود شکار چیان هستند که نام ان سازمان نظارت بر صید و شکار بوده !
    ولی امروز با افزایش جمعیت و بزرگ شدن شهرها و در برابر ان کوچک شدن محیط زیست حیوانات احداث جاده ها که در اثر ان گدار شکار را از ییلاق به چراگاه قشلاقی مختل مکند حجم بسیار زباد سلاح که متاسفانه بدون اموزش فرهنگ استفاده صحیح از ان در دست مردم قرار گرفته و سیاست های اشتباه سازمان در ضمینه صدور ممنوعیت کلی شکار دادن پروانه های بد فصل و ارایه ان به اشخاص ذی نفوذ به طوری که یک شخص در هر سال چهار پروانه میگرفت و از همه مهمتر ندادن امتیاز شکارگاه خصوصی به اشخاص حقیقی متاسفانه این بلا را برسر محیط زیست کشور مان اورده که هم شما و هم ما شاهد ان هستیم.

    تنها با یکدلی درک همدیگر به دور از تفکرات باطل و بغض های درونی میتوان به داد این پیکر داغ دیده شتافت فرصت زیادی نداریم!!

    پر طرفدار Thumb up 29 Thumb down 20

    • AHOO می‌گوید:

      جناب بالابان
      جالبه خود پاسخ خود را دادید
      شما وضعیت خوب حیات وحش را در آن دوره به دلیل دادن پروانه های شکار و مدیریت شکارچیان در آن دوره میدانید؟؟
      پس به نظر شما اصلا این موارد دخیل نبوده؟؟
      زیستگاهها در آن زمان بسیار وسیع تر و یکپارچه تر
      اسلحه و ادوات شکار با کمیت و کیفیت غیر قابل مقایسه در این دو دوره
      قوانین به شدت بازدارنده ودست باز شکاربانان که جسارت تخلف را از هر کسی میگرفت
      جاده هایی که اکنون در هر قسمت از جنگل و کوه و دشت کشیده شده اند
      کشتار فجیع،بی سابقه،وسیع و نابود کننده حیات وحش در سال های آغازین انقلاب که عملا امکان هیچ حفاظتی وجود نداشت وکمر حیات وحش ایران خصوصا دشت زی هایی چون جبیر،یوز و بیش از آنها گورخر و آهو را شکست

      پر طرفدار Thumb up 21 Thumb down 8

  18. آشنا می‌گوید:

    هدیه ای نفیس برای علاقمندان شکار و خسارتی بر پیکر نحیف حیات وحش مملکت!

    پر طرفدار Thumb up 20 Thumb down 16

  19. سعید می‌گوید:

    سلام به دوستداران محیط زیست
    میدانم همه شماها مانند بنده از دیدن تصاویر و تیتر کتاب (هدیه ای نفیس به علاقه مندان طبیعت وشکار) به شدت اندوهگین گشته اید(من عاشق طبیعت و تماشای حیات وحش از نزدیک هستم اما بیزار از کشتن یک گنجشک) من روزنامه آن روز را ندیدم اما به نظرم یک دلیل نسبتا قانع کننده برای چاپ آن وجود دارد و آن این است که این اتفاقات در طول تاریخ محیط زیست افتاده است و باید نسل ما از چنین اتفاقاتی اگاه باشد وبپذیرد.بداند چه داشته ایم چه داریم و اگر به این منوال بگذرد چه ناچیز موجودات زنده ای برایمان خواهد ماند.مانند حمله اسکندر به ایران حمله روسها به ایران به نظر شما اگر نسلهای قبل از ما این واقعیتها را نمیدیدند یا نمیدانستند باز هم میتوانستند ۸ سال در مقابل عراق دوام بیاورند.بنده با دیدن این تصاویر فوق العاده ناراحت شدم اماپس از خواندن این مطلب دلسوزی ام به حیات وحش و محیط زیست محسوس تر شده است.

    داغ Thumb up 11 Thumb down 17

  20. رامین می‌گوید:

    در این کشور پهناور عده ای از طرفداران احساساتی بقول خودشان فقط سوء استفاده عده ای از طبیعت را دیده و در بوق و کرنا انداخته وبه دلیل بی اطلاعی و کوتاهی دستشان از سهم ایجاد کرده برای خویش دیگران را محکوم به سوء رفتار می دانند در حالیکه بدانید :
    ۱- بسیاری از معادن سنگ در کشور خصوصی است و بخش خصوصی در حال استخراج و پر نمودن جیب خود می باشند .
    ۲- اکثر معادن از قبیل سنگ آهن و زغال سنگ و …. در اختیار بخش خصوصی و در نتیجه باعث افزایش ثروت بی حساب بخش قلیلی از جامعه شده است .
    ۳- منابع آب طبیعی و معدنی ۴-زمینهای حاصلخیز و بکر طبیعی ۵-فرآورده ها و آبزیان و جانوران گوناگون دریائی در شمال و جنوب ۶- گونه های مختلف گیاهی و داروئی و وووووووووو………..
    چرا سازمان محیط زیست و طرفدارانش با این نوع استفاده ها که متعلق به تمام آحاد مردم ایران است مانند شکارچیان و دشمنان طبیعت ! برخورد نمی کند ؟
    آیا اگر قرار است شکارچیان نیز مانند دیگران سهمی بپردازند تا سرو صداها خاموش شود ؟
    آنچه روشن است نابودی محیط زیست کشور بوده که از همه لحاظ مهیاست و متولیان مربوطه با بزرگ کردن برخی واقعیتها سعی در سرپوش نهادن به نابودی و چپاول بخش عظیمی دیگر می باشند .

    پر طرفدار Thumb up 18 Thumb down 13

    • روستا می‌گوید:

      محیط زیست و حیات وحش ارث پدری هیچکس نیست، که ما در آن دنبال سهم خودمون باشیم…

      محیط زیست یک میراث معنوی مشترک و یک گنجینه ملی ست که هرکس از آن برداشت کند اول به خودش خیانت کرده و بعد به همه مردم، چون این میراث در صورت نابودی و انقراض، قابل جایگزینی نیست… بفهمید لطفا!

      پر طرفدار Thumb up 13 Thumb down 7

      • حسام می‌گوید:

        به کی داری میگی روستای عزیز!

        شکارچی فقط دوست داره کباب بزنه تو رگ چه می دونه میراث معنوی و گنج ملی چیه؟!

        پر طرفدار Thumb up 42 Thumb down 25

        • امیرعلی ( اون یکی ) می‌گوید:

          شما کباب دوست نداری ؟؟؟
          نکنه قوط غالب شما تکه ای نان و کمی سالاد هست ؟؟؟

          پر طرفدار Thumb up 22 Thumb down 12

          • روستا می‌گوید:

            هر فرد بالای چهل سال برای حفظ کامل سلامت و تعادل متابولیسم مجاز به خوردن ۴۰ گرم گوشت در هفته و به عبارتی ۱۶۰ گرم در ماه است یعنی مصرف گوشت یک خانواده پنج نفره در طول ماه باید کمتر از یک کیلو باشد، فکر می کنید دلیل مرگهای زودهنگام شیوع بیماری های قلبی، دیابت، سرطان، ام اس و… چیزی جز پرخوری هست از هر پزشکی بپرسید براتون توضیح خواهد داد…
            متخصصین طب سنتی که پس از طی دوره های پزشکی عمومی به طور ویژه گرایش طب سنتی را انتخاب می کنند معتقدند فیزیولوژی انسان و حتی نوع و تعداد دندانهای انسان، برای ۵ درصد گوشتخواری و ۹۵ درصد گیاهخواری طراحی شده… از پیرمردان و پیرزنان خانواده بپرسید مردم قدیم هفته ای یکبار آبگوشت می خورده اند و سالی دو بار مرغ و ماهی، به همین دلایل با وجود تمام کمبودها و محرومیت ها کمتر مبتلا به بیماریهای لاعلاج می شدند…

            پر طرفدار Thumb up 23 Thumb down 10

        • امین می‌گوید:

          حسام خان شما خودت کباب نمیزنی تورگ ؟

          پر طرفدار Thumb up 17 Thumb down 10

          • مرد هزار چهره می‌گوید:

            جناب روستا سلام.فرمایش شما کاملا درسته، مصرف گوشت زیاد یکی از دلایل مهم بیماریها و مرگ و میرهای اخیر است، اما شکارچیان مجاز به خاطر گوشت که شکار نمیکنند، هزینه شکار خیلی بیشتر از هزینه خریداری گوشت و مرغ است.شکارچیان غیر مجاز که نر و ماده و کوچک و بزرگ نمیکنند به خاطر گوشت شکار میکنند، شکارچیان مجاز هدفشان از شکار جنبه تفریحی و طبیعت گردی است، که من به شخصه مخالف شکار تفریحی هستم، اما نمیتوانم آن را نهی کنم، چون شکار مجاز منع قانونی ندارد و سازمان محیط زیست متولی این امر میباشد و از لحاظ قانونی شکار مجاز، خلاف موازین نیست.پس به جای مخالف های احساسی سعی میکنم راهکار پیشنهاد بدم تا بتوانم کمکی به مدیریت محیط زیست و شکار پایدار کنم. سپاس

            پر طرفدار Thumb up 12 Thumb down 3

  21. بالابان می‌گوید:

    جناب AHOO
    به نکته ای جالب اشاره کردید که لازم شد به اطلاع شما برسونم که در دهه های قبل از ۴۰ ایران با پس لرزه های شدید جنگ های جهانی اول ودوم روبه رو بوده که قحطی وگرسنکی تا سرحد مرگ مردم را تهدید میکرده و چیزی به عنوان حفاظت و نظارت بر شکاروجود نداشته و تازه قبل از ان با پدیده مولوک الطوایفی سلسله قاجار مواجه هستیم که در اثر ان خوانین هر منطقه خود را صاحب مناطق می دونستند و شکار از نوع جرگه کردن تفریحات روز مره انها بوده که فصل و غیر فصل نر وماده برای انها یک چیز نا مفهومی بوده منظورم اینکه در شرایط اسفباری سازمان شکاربانی پا به عرصه گذاشته و اگر پس از ده تا پانزده سال تونسته موفق بشه که نتیجه اش به وجود امدن دسته های بزرگ شکار در اکثر مناطق بوده که نتجه بکارگیری نیروهای دلسوز و اگاه به مسایل حیات وحش و شکار و شکارچی میباشه! !
    پس نفرمایید تمام شکارچیان قاتل و صلاخ نابودگر و……..

    داغ Thumb up 14 Thumb down 13

  22. AHOO می‌گوید:

    دوست خوب من
    جناب بالابان تیز پرواز
    در اینکه شکارهای جرگه در آن زمان نابودی های بزرگ منطقه ای را به دنبال داشته شکی نیست
    حتی برداشت های عظیم در جنگ جهانی از حیات وحش ایران توسط متفقین حقیقت های غیر قابل کتمان هستند
    اما خود شما حتما واقفید که در آن زمان تقریبا همه ایران زیستگاه حیات وحش بود،حتی جرگه ها که آسیب زیاد میرساندند در فاصله های چند ده ساله در یک منطقه انجام میشده که احیا مجدد حیات امکان پذیر میشد
    تغییرات زیستگاهی در دوره کنونی با آن دوره قابل مقایسه نیست

    پر طرفدار Thumb up 16 Thumb down 5

    • دوست می‌گوید:

      گفتی
      که زیستگاه رو نابود کردیم, حیات وحش از بین رفت. درسته؟
      شکار چی کجاست؟

      داغ Thumb up 3 Thumb down 6

      • AHOO می‌گوید:

        سلام آقای دوست
        ردپای شکار و شکارچی را در وضع کنونی حیات وحش میتوانید در سالهای آغازین انقلاب ببینید که عملا در طول چند سال دیگر چیزی برای حفاظت باقی نگذاشتند
        همان زمان که گور های آبستن را به رگبار میبستند و در یک شب بیش از ۴۰آهو را به خاک و خون میکشیدند

        پر طرفدار Thumb up 14 Thumb down 6

        • کوشان مهران می‌گوید:

          جناب غزال تیزپا

          آیا این افراد شکارچیان دارای پروانه بوده و یا به جوامع محلی و گوشت فروشان و قاچاق چیان سلاحی که در آن زمان در دست مردم افتاده بود تعلق داشتند.

          چرا برای مثال در سال ۱۳۴۴ این گونه بزه ها بدین شکل در پارک ملی کویر روی نمی داد؟

          داغ Thumb up 6 Thumb down 5

  23. شمس می‌گوید:

    واقعا جالبه این اقا از سال ۴۹ تا ۶۲ هیچ تغییر ظاهری در چهره نداشته. در ضمن سال های جنگ زمانی هست که حیات وحش ایران نابود شد .

    پر طرفدار Thumb up 14 Thumb down 3

  24. داریوش می‌گوید:

    شکار پلنگ و عکس اون در یک روزنامه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حالا روشن میشه کی پشت کشتار پلنگ و خرس و…………. در ایران هست حالا میگفتید قوچ و کل و آهو رو برای زهر مار کردن گوشتشون شکارشون رو توجیه میکردید پلنگ رو برا چی میکشید؟ چرا این روزنامه رو جریمه نمیکنید پس؟

    داغ Thumb up 11 Thumb down 11

    • کوشان مهران می‌گوید:

      داریوش جان

      در سال ۱۳۷۴ کتب نفیس”نخجیران” از سوی موزه تاریخ طبیعی دارآباد به زیور طبع آراسته گردید که بخشی از آن به رکوردهای شکار در ایران اختصاص داشت و آگهی آن در همین روزنامه همشهری به زیور طبع آراسته گردید.

      داریوش جان بر مبنای چه قانونی خواهان اخذ جریمه از همشهری می باشید؟

      پر طرفدار Thumb up 12 Thumb down 7

  25. کلارى می‌گوید:

    کسى که اون همه کبکو میکشه بعد إز کشته ها پشته میسازه بنظر کمبود داره و اون روزنامه اى که مبلغ أین کشتار میشه به نظر یک حرکت ضد فرهنگى بر خلاف رسالتش انجام میده .

    پر طرفدار Thumb up 14 Thumb down 8

  26. مهندس هوتن امامی می‌گوید:

    بعد از مطالعه کتاب طبیعت گردی،شکار و تیراندازی متوجه شدم که طبق مستندات اشاره شده کلیه شکارها با مجوزهای صادر شده آن زمان بوده،از جمله شکار قرقاول ها که بر اساس یک پروژه دولتی از طرف اداره محیط زیست چالوس در سال ١٣۶٢ انجام شده و نه به خاطر هوس نویسنده کتاب برای کباب قرقاول.ضمن آنکه در بخشهای دیگر کتاب به نکات بسیار سودمندی در مورد پزشکی،هنر زنده ماندن در طبیعت و شناخت علمی پرندگان و حیوانات حایز اهمیت در ایران برخورد کردم که مطالعه این کتاب سودمند را به طبیعت دوستان عزیز توصیه می کنم.

    داغ Thumb up 7 Thumb down 7

  27. کوشان مهران می‌گوید:

    جدا از مباحث پیرامون چرایی صدور پروانه شکار و شیوه مدیریت دهه های چهل و پنجاه خورشیدی عکس العمل پاره ای از خوانندگان گرامی این خبر در برابر شکل و شمایل جناب آقای … برای من شگفت انگیز است!

    حتی ظاهر تمیز و مرتب ایشان هم دلیلی برای ایرادگیری و بزیر سوال بردن نخجیرداری و مدیریت کاربردی محیط زیست گردیده، با این حساب اگر شخص نامبرده فردی ژولیده و با ظاهر و سیمایی نامرتب و شلخته بود شاید از دید پاره ای فردی موجه در آن سال ها به حساب می آمد.

    شاید به ضرب و زور رانت و سهمیه و آقا زاده بودن بتوان سوار خودروی چند صد میلیون تومانی شد و در فلان محله های کلس و مدرن و شیک سکونت گزید اما هیچ کدام از موارد یاد شده نمی تواند کراهت ناشی از دیده شده این گونه افراد را با زیرپیراهن رکابی و پیژامای گشاد و مامان دوز و جوراب های پاره در همین برج های چند ده میلیاردی و رها کردن پسماند به هنگام راندن خودرو جبران نماید.

    هنوز هستند افرادی که از اسب افتاده ولی از نسل نیافتاده اند.

    یارب مباد که گدا معتبر شود
    چون معتبر شود ز خدا بی خبر شود

    داغ Thumb up 11 Thumb down 15

    • میثم می‌گوید:

      درود برشما جناب مهران .دورود…
      پولدارى؛ منش است و ربطى به میزان دارایى ندارد

      گدایى؛ صفت است ربطى به بى پولى ندارد

      دانایى؛ فهم و شعور است و ربطى به مدرک تحصیلى ندارد

      نادانى؛ یاوه گویى است و ربطى به زیاده گویى ندارد

      یار؛ همدلى است و ربطى به همراهى و پر کردن کمبود ندارد

      دشمن؛ نمایشى از کمبودها و ضعف هاى خویش است و ربطى به بدسرشتى و بدخواهى طرف مقابل ندارد

      داغ Thumb up 7 Thumb down 12

    • شمس می‌گوید:

      متوجه نشدید منظور چیه !!! این عکسا مربوط فاصله زمانی سیزده سال نیست.

      پر طرفدار Thumb up 10 Thumb down 3

  28. وحید.ب می‌گوید:

    کاش حساسیت ها در همه موارد اینقدر زیاد بود
    آن ارگان هایی که در سال ۹۰ سلاح های قاچاق را جواز دار نموده و سپس سهمیه مهمات دولتی به سلاح های قاچاق اختصاص دادند کارشان بدون تبلیغ بود آیا یک فعال محیط زیست و دلواپسان امروز چاپ این دست کتاب ها ، در آن روز اعتراض درخوری نمودند؟
    آیا میدانید تولید محصولات کشاورزی که در فلات مرکزی ایران بطور کلی در منطقه ای با حدود جنوب رشته کوه های البرز و شرق زاگرس حدفاصل استان هایی چون کرمان و یزد به چه قیمتی در کشور ما صورت میگیرد؟
    غرض اینجانب پاک کردن صورت مسئله و یا دفاع از آقای … نویسنده این کتاب نیست ولی ایشان من میگویم شکار شما بگویید هرچه… بالاخره آنرا مستند نموده اند، این کار کجایش ایراد دارد ؟
    مستند سازی اتفاقات واقعی هرچند به نفع نویسنده و هرچند ضد خواننده سالهاست که در عرصه های مختلف انجام میشود از مستند سازی جنایات جنگی در دو جنگ جهانی یا کشتار یهودیان و یا خاطرات هیتلر و صدها مورد دیگر

    پر طرفدار Thumb up 9 Thumb down 5

  29. کوشان مهران می‌گوید:

    نظری به قانون و مقررات شکار و صید در ایران، سال ۱۳۵۷:

    ۱٫ پروانه کل و بز-قوچ و میش؛ دارنده در مدت اعتبار مجاز به شکار جمعا دو سر پازن و یا گوسپند کوهی می باشد مشروط بر آنکه ” یک سر آن ماده باشد”.
    در فصل مجاز شکار بنام متقاضی حداکثر پنج پروانه برای حوزه استحفاظی هر اداره مستقل یا اداره کل حفاظت از محیط زیست صادر خواهد شد.

    ۲٫ پروانه شکار پلنگ؛ دارنده پروانه تنها مجاز به شکار یک قلاده پلنگ در مدت اعتبار می باشد.

    ۳٫ پروانه شکار خرس؛ دارنده پروانه در مدت اعتبار تنها مجاز به شکار یک قلاده خرس در کشور می باشد.

    ۴٫ پروانه شکار پرندگان وحشی؛ دارنده پروانه مجاز است در هر مسافرت شکار حداکثر ده قطعه از انواع پرندگان غیر حمایت شده را شکار نموده مشروط بر آنکخ تعداد غاز در مجموع پرندگان از پنج قطعه تجاوز ننماید.

    پروانه های شکار صادر شده در آن روزگار و قوانین موجود خط بطلانی بر یاقوتی(؟!) بودن یسازمان حفاظت از محیط زیست آن روزگار کشیده و ثابت می نماید قانونگذار و مدیران و برنامه ریزان محیط زیست آن روزگار مدیریت شکار و نخجیرداری را برای جامعه ای قانونمند در نظر داشته و از قالب “شکاربانی سلطنتی ” خارج شده بودند.

    نتایج کارهایی که در اواخر دهه ۱۳۳۳۰ شروع شد در اواسط دهه ۱۳۵۰ به غنای بالای زیستگاه های طبیعی منجر گردید و این چیزی نبود جز واقع بینی و عملگرایی.

    خواستن توانستن است.

    اگر بدانم این کتاب مستطاب در کجا به فروش می رسد و بهای آن چند می باشد حتما به خرید آن اقدام می نمایم.

    ******************************************

    این غوغا نیز به سرعت فراموش می شود و تنها روسیاهی برای ذغال هایی می ماند که در کوره های غیر مجاز جای جای کشور ایجاد شده اند.

    پر طرفدار Thumb up 11 Thumb down 8

    • میثم می‌گوید:

      بنده هم بسیار مشتاق هستم که این کتاب و کتاب نخجیران رو خریداری کنم
      دوستان اگه کسی میتونه راهنماییکنه بسیار خوشحال میشم.
      سپاس

      داغ Thumb up 7 Thumb down 9

      • امیرعلی ( اون یکی ) می‌گوید:

        سلام به شما عزیزان ( جناب مهران و میثم عزیز ) ، من لینکی از فروش آنلاین این کتاب پیدا کردم ، قیمت ١۴٢۵٠٠ تومان هست …
        اگه لینک سانسور نشه انشالله اینجا میذارم وگرنه به ایمیلتون ارسال می کنم …
        iketab.com/books.php?Module=SMMPBBooks&SMMOp=BookDB&SMM_CMD=&BookId=109814

        موافقم / مخالفم Thumb up 3 Thumb down 1

  30. کوشان مهران می‌گوید:

    البته موارد یاد شده در بالا مربوط به پروانه های عادی بوده و شکار جانوران وحشی حمایت شده آن روزگار همچون آهو، جبیر، مرال و قرقاول با پروانه ویژه امکان پذیر می بود.

    ولی نباید فراموش کرد که در همین دهه عملا نسل پلنگ در ترکیه در سال ۱۹۷۸ رسما منقرض شده اعلام گردیده و این در حالی بود که به دلیل اجرای شدید قانون و ممانعت از شکار تجاری پلنگ و صادرات پوست آن که گاهی در سال به پانصد تخته نیز می رسید این گربه سان خالدار در ردیف جانوران غیر حمایت شده قرار داشت.

    آیا در این کتاب نگاره ای و یادی و خاطره ای از شکار یوزپلنگ آسیایی وجود دارد تا بتوان آن را نمونه بارز گردن کشی نویسنده در برابر قانون قلمداد نمود؟

    ********************

    البته اکنون وجود پلنگ ایرانی ساکن ترکیه در درسیم و مرز با گرجستان به اثبات رسیده است.

    داغ Thumb up 8 Thumb down 8

  31. جمشید ازخوی می‌گوید:

    شهر وند و کاربر گرامی آقای کوشان مهران:با تشکر از مطالب لینک ارسالی،احتمالا میل ارسال شده را رویت نکرده اید؟ من منتظر ارسال پاسخ هستم.

    موافقم / مخالفم Thumb up 0 Thumb down 2

  32. شکارچی می‌گوید:

    همینجوری قرقاوول ها رو شکار کردین که امروز وقتی من رد یه قرقاوول رو روی برف میبینم کلی ذوق میکنم که بله مثلا هنوز چند تایی سمت ما هستند…
    میدونم ممنوعه ولی بدونید ما که قبلا میرفتیم یه دونه میزدیم می اومدیم خونه. پدرم حرف خوبی میزد : میگفت اگه میخوای دفعه بعد دست خالی نباشی همین یه دونه رو بردار بیار خونه. طمع نکن
    حالا آقا ۵۷ تا توی یه سفر شکارش زده.
    همیشه این از ما بهترین ها هستند که خرابکاری میکنند و میندازن گردن بومی ها

    داغ Thumb up 4 Thumb down 7

    • فرانک می‌گوید:

      شما کار اشتباهی میکنی میدونی وقتی دیدم اون چطور پلنگ رو کشت تو دلم کلی نفرینش کردم در ضمن آه اون حیوون زبون بسته هم روزی دامن گیر میکنه ادم رو ادمی زاد خودخواه حق حیات رو از موجودات زیبای خدا گرفته واقعا خجالت اوره

      پر طرفدار Thumb up 10 Thumb down 4

      • کوشان مهران می‌گوید:

        سرکار بانو فرانک؛

        شکارچیان محلی کهنسالی در کوهستان های جنگلی مازندران وجود دارند که با وجود شکار ده ها مرال و شوکا و پلنگ غیر مجاز به سنین بالای هشتاد سال رسیده و گرفتار نفرین و آه نشده اند.

        داغ Thumb up 7 Thumb down 8

  33. hanter می‌گوید:

    دوستان محترم مثلا طرفدارمحیط زیست اگه راست میگید یک هفته گوشت نخورید .حیوان وحشی بااهلی هیچ فرقی نداره .اگه حیوان وحشی باگلوله وبدون زجر دریک آن کشته میشه .شما کاسه های داغ ترازآش کاردرومیذارید گلوی حیوان اهلی وبازجراونومیکشیدوهمان کبابی که منع ولعنش میکنیدرو بابه به وچه چه تناول می فرمایید.تازه بعدازسیرشدن شکمتان به فکر نگارش مطلب به حمایت ازطبیعت وحیات وحش می افتید .شکار اصولی وقانونمند شرعا وقانونا وعرفامجازاست پس لطفا این همه توهین وافترا به شکارچی نبندید .شما همان شکارکشها رابه راه راست هدایت کنید خیردنیاوآخرت نصیبتان خواهدشد.شکارچی وظیفه خودرامی داند .

    داغ Thumb up 9 Thumb down 11

    • فرانک می‌گوید:

      بله من شده دو ماه گوشت نخوردم اتفاقا سرحال تر هم بودم چون گوشت ضررش بیشتر از سودشه در ضمن گاو گوسفند با حیوانات نایاب و در حال انقراض مثل یوز و گربه پالاس و پلنگ فرق داره یادم نمیره اون روانی سنگ دل قاتل چطوری پلنگ زبون بسته رو کشت اینا افتخار نیست باید به حال محیط زیست ایران گریه کرد که داره توسط یک عده نابود میشه

      پر طرفدار Thumb up 13 Thumb down 6

  34. محسن می‌گوید:

    متاسفانه تبلیغ این کتاب در روزنامه ۵ شنبه گذشته در نسخه سراسری هم به چاپ رسیده است.

    پر طرفدار Thumb up 10 Thumb down 6

  35. محمد گائینی می‌گوید:

    متاسفم برای آقای دکتر نویسنده کتاب!!!

    داغ Thumb up 7 Thumb down 8

    • کوشان مهران می‌گوید:

      جناب آقای گائینی
      درود بر شما

      آیا شما تمام این کتاب را مطالعه فرموده اید که اکنون برای نویسنده آن ابراز تاسف می فرمایید؟

      پر طرفدار Thumb up 8 Thumb down 5

      • وحید.ب می‌گوید:

        درود بر شما جناب مهران همان طور که از تیتر خبر پیداست دوستداران واقعی محیط زیست باید از چاپ این کتاب ناراحت باشند و دیگر نیازمند مطالعه کتاب نیست
        در ضمن نویسنده آن ظاهر آراسته ای داشته که مورد قبول مخالفانش نیست!

        پر طرفدار Thumb up 6 Thumb down 3

        • شمس می‌گوید:

          جالبه ! سعی کنید نظرات رو دقیق مطالعه کنید. اگر فکر می کنید با چاپ چنین کتابی به طبیعت و حیات وحش ایران کمک میشه ، شکارچی ها و شکار دوستان محترم بیشتر از این طور کتاب ها چاپ کنند و شما ازشون دفاع کنید و لی به دوستان مدافع شکار تون هم بگید ادبیات مباحثه را با توهین کردن یکی ندانند.

          موافقم / مخالفم Thumb up 3 Thumb down 2

  36. نرگس روحانی می‌گوید:

    روزنامه همشهری مدتی است تغییر کرده یاد ان زمان که اقای اسماعیل عباسی مسول صفحه محیط زیست بود بخیر انشالله هر جا هستند سلامت باشتد اما این کتاب کذایی وقتی مجلات شکار و حیات وحش و حفاظت و شکار براحتی حتی با قیمت گزاف با ان تبلیغات وسایل شکار انچنانی چاپ می شود این ما هستیم که دستی بر اتش نداریم دوستداران محیط زیست گلستان مثل الهه موسوی چواب دندان شکنی به این صفحه داده است

    موافقم / مخالفم Thumb up 1 Thumb down 1

    • کوشان مهران می‌گوید:

      سرکار بانو نرگس روحانی؛

      کاردینال آرماندو ریشیلیو صدراعظم آهنین اراده لویی سیزدهم با در هم کوبیدن قدرت فئودال های استان ها (سینیورها)، پایه گذاری آکادمی علمی فرانسه و یک حکومت قوی پایه گذار در واقع پایه گذار فرانسه نوین بود و به همین دلیل در میان اشرا به دلیل برهم زدن ملوک الطوایفی و میان مردم به دلیل بالا بردن میزان مالیات ها بسیار منفور بود و سیل شبنامه و اشعار هجویه بر سرش نازل می گردید.

      یکی از ناشران پاریسی مجموعه ای از هجوها و مقالات تند انتقادی درباره جناب صدراعظم را به شکل کتابی منتشر و در بازار سیاه به قیمت خوبی می فروخت.

      کاردینال ریشیلیو با آگاهی از استقبال عمومی به پلیس مخفی دستور حمله به چاپخانه ها و مراکز پخش زیرزمینی نمود و پس از گردآوری نسخه های بسیاری این خود دستور داد به قیمت بالا تری در همان بازار سیاه بفروش رسانیدند و با لبخند به اطرافیان خود گفت:

      ” این بار همه با هم می خوانیم و می خندیم!”

      سرکار بانو نرگس روحانی

      آیا تا زمان نگاشتن این پیام حساب کرده اید چند درصد از مخالفان سرسخت این اثر آن را تا صفحه آخر خوانده و سبک و سنگین نموده اند!؟

      آیا این خود تبلیغی غیر مستقیم برای بالا بردن فروش این کتاب نمی باشد؟!

      آیا شاعبه باجگیری و سهم خواهی و حسادت از این مخالفت های بدون نقد وجود ندارد؟

      عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
      من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
      همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
      سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
      ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
      نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
      حافظا روز اجل گر به کف آری جامی یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت

      موافقم / مخالفم Thumb up 2 Thumb down 1

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>