پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران (iew): بیابان زایی در کنار دو چالش تغییر اقلیم و کمبود آب شیرین به عنوان سه چالش مهم جامعه جهانی در قرن ۲۱۱ محسوب میشود. به همین منظور سازمان ملل متحدد کمیته ای بین الدول جهت تدوین کنوانسیون بین المللی مقابله با بیابان زایی راه اندازی نمود و این کمیته پس از ۳ سال طی جلسات مختلف سرانجام در ۱۷ ژوئن ۱۹۹۴ کنوانسیون بین المللی مقابله با بیابان زایی (UNCCD) را تاسیس نمود.
بر همین اساس ۱۷ ژوئن (برابر با ۲۷ یا ۲۸ خرداد) به عنوان روز جهانی مقابله با بیابان زایی نام گذاری شد.
شعار روز جهانی مقابله با بیابان زایی ۲۰۱۶ اینگونه انتخاب شده است:
سرزمین ما ، خانه ما ، آینده ما / Our LAND . Our Home . Our Future
کنوانسیون بین المللی مقابله با بیابان زایی به منظور جلب مشارکت جهانی در جهت معکوس نمودن پدیده بیابان زایی، تصویب قوانین الزام آور و توافقات بین المللی و تشویق دولت ها و مردم در راستای کاهش اثرات خشکسالی، ریشه کن نمودن فقر و انجام فعالیت های توسعه ای سازگار با محیط زیست تاسیس گردید.
بیابان زایی چیست؟
بیابان زایی تخریب سرزمین به معنی کاهش یا از دست رفتن توان تولیدی یا اقتصادی اراضی دیم، مرتع، چراگاه، جنگل، بوتهزار در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب می باشد.
عوامل موثر در بیابان زایی
- بهرهبرداری بیش از حد از منابع آب و خاک از طریق فعالیتهای کشاورزی
- چرای بیش از حد دام
- قطع درختان و جنگلزدایی
- آبیاری و زهکشی نامناسب
- تغییرات اقلیمی
- بروز سیلابهای شدید
- خشکسالی های متناوب
آثار و پیامدهای بیابانزایی
فرسایش خاک ناشی از باد و یا آب
از بین رفتن پوشش گیاهی (بخصوص گونههای بومی هر منطقه)
افت کمی و کیفی آبهای زیر زمینی و خشک شدن قناتها
سبز نشدن بذرها در چندین مرحله بذرپاشی
بلند شدن گرد و خاک زیاد از یک منطقه
کم شدن میزان بارندگی
از بین رفتن یا کوچ حیات وحش
کاهش حاصلخیزی خاک و افت توان تولید زمینهای کشاورزی
هجوم ماسههای روان و خسارات ناشی از آن
بیکاری، گرسنگی و گسترش فقر
مهاجرت
بیابانزایی در ایران
کنوانسیون بین المللی مقابله با بیابان زایی در تاریخ ۱۳۷۵/۱۰/۹ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و ایران سومین کشور امضا کننده و یکی از ۱۹۱ کشور عضو این کنواسیون می باشد.
هر سال ۱۰۰ هزار هکتار به بیابانهای کشور افزوده میشود
بر اساس اعلام سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، ۱۰۰میلیون هکتار از عرصههای کشور بهدلیل کاهش سطح آب سفرههای زیرزمینی و شور و قلیایی شدن آن و نیز کاهش پوشش گیاهی در معرض بیابان شدن است.
برداشت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی و برداشت بیش از حد خاک برای توسعه موجب شده که سالانه حدود ۱۰۰هزار هکتار در کشور بیابانزایی داشته باشیم.
بی توجهی به مدیریت جامع حوضههای آبخیز مهمترین علت بیابانی شدن اراضی در سالهای اخیر بوده است. طبق برنامه ۵ ساله پنجم سالانه باید ۵۰۰ هزار هکتار از کانونهای تولید ریزگرد در کشور مهار شوند که سال گذشته به دلیل تامین نشدن اعتبارات تنها ۲۰ هزار هکتار از این کانونها با همکاری وزارت نفت در خوزستان مهار شده است.
در حال حاضر از ۱۶۴ میلیون هکتار مساحت کشور ۳۲ میلیون هکتار در محدودههای بیابانی قرار دارند که از این میزان ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار کانونهای بحرانی هستند.
—————————————————————————————————————————————————————————–
آخرین اخبار محیط زیست و حیات وحش کشور را بصورت لحظه ای و در کوتاه ترین زمان از طریق کانال تگرام دیده بان دریافت کنید.
دیروز مقاله ای در باره کشاورزی عربستان در تابناک خواندم که در چند دهه گذشته سرمایه داران و ثروتمندان عربستان با نادیده گرفتن بارش اندک و هوای گرم و خشک عربستان و سرمایه گذاری و حفر چاههای عمیق و تخلیه کامل آبخوانها و سفره های زیرزمینی باستانی، کشاورزی (گندم و خرما و ….) را توسعه دادند و ششمین صادرکننده گندم بزرگ جهان شدند و در ۲۵ سال حجمی برابر کل آب دریاچه ایری (دریاچه ای بزرگ در مرز آمریکا و کانادا که ۲۵ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد) را از سفره های زیر زمینی کشور عربستان استخراج و به مصرف رساند و بسیار ثروتمند تر شدند ولی با این کار واحه ها و مناطقی را که هزاران سال سرسبز و زیستگاه انسان بود را به کلی نابود و تبدیل به بیابان کرده و بحرانهای متعددی را ایجاد کردند. اینک حاکمان عربستانی که در دهه های گذشته به صادرات مواد غذایی از جمله گندم افتخار می کردند، دریافته اند که آن توفیق چیزی جز سراب نبوده است و حالا برای تغذیه جمعیت ۳۰ میلیونی خود علی رغم پهناور بودن کشور، به طور کامل نیازمند واردات محصولات غذایی هستند. و در صورت دنباله روی از عربستان و مصرف بی رویه آبهای زیرزمنی با توجه به جمعیت بیشتر و ثروت کمتر از عربستان تامین غذای مردم کشور سخت تر نیز خواهد بود.
پر طرفدار 6 0
متاسفانه به علت بهره برداری های متعدد از حدود شش ملیون هکتار جنگل بلوط حدود یک میلیون هشتصد هزار هکتار آن خشکیده است که به بیابان و سنگلاخ تبدیل می شود. با توجه به تولید حدود ۴۰ درصد آب کشور در زاگرس و نقش اساس جنگلهای بلوط در آن، از بین رفتن این جنگلها بسیار خسارت بار خواهد بود. به علت وابستگی مردم به این جنگلها، سه برابر حد مجاز در آنها چرای دام صورت می گیرد (یعنی اگر یک گیاه چه مرتع و چه درخت بخواهد سالم بماند حداکثر یک سوم میزان فعلی از آن بایستی برداشت و کنده شود) و همچنین به دلیل فقر و بیکاری، زراعت زیراشکوب و برداشت چوب برای سوخت و تولید ذغال هم رواج دارد که همه باعث ضعف و بیماری درختان شده و در کنار تغیرات اقلیمی و خشکسالی مستعد ابتلا به انواع آفات و طغیانشان گشته است. و این جنگلها برای بازسازی نیاز به توجه و تغیر شغل و معیشت و روشهای استفاده بهره برداران و قرق و نهالکاری با گونه های مقاوم و مناسب و مبارزه با آفات و آبخیزداری و دیگر اقدامات دارند.
پر طرفدار 5 0
قطعا اگر بیابان زدایی بطور اصولی صورت گیرد و بیابان ها پر گیاه تر بشوند حیات وحش چند برابر خواهد شد.
قاعدتا زندگی حیوانات وابسته به گیاهان است.
پر طرفدار 3 0
استفاده از گیاهان بومی و مقاوم در برابر بی آبی که وابسته به حمایت مصنوعی ما نداشته باشند باید جزو اصول کار باشد هر چه دخالت انسان در طبیعت کمتر باشد مطلوب تر است.
پر طرفدار 3 0